|

طبقه‌بندی شبه‌روشنفکران از دیدگاه کیهان‌بودایی

نقدی از من یک شبه روشنفکرانه هستم؟ با محتوای پاداش: طبقه بندی شبه روشنفکری

<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-ambed-ambect-6-9 wp-aspect-statio">
https://www.youtube.com/watch؟v=uaanhao82fw

یک شبه روشنفکر چیست ، و اگر آموزش یا صلاحیت ها این کار را انجام دهد ، روشنفکری چه چیزی را ایجاد می کند؟ در این ویدئو ، من بر روی دو فیلم دیگر ساخته ام که در مورد موضوع بحث می کنند و این سؤال را مطرح می کنم: آیا فایده ای برای شناسایی شبه روشنفکران وجود دارد ، یا واقعاً چیزی است که باید از آن آگاه باشیم؟

0:00 خوب ، بنابراین روز دیگر من یک نظر
0:03 که با موارد زیر شروع کردم
0:04 جمله شما یک شبه
0:07 آکادمی روشنفکری زندگی در هایپر
0:10 واقعیت و بعد از خواندن کامل
0:13 نظر است که حتی می توان از آن استفاده کرد. طنز از
0:19 کسی که از آن لفظی استفاده می کند برای تماس با
0:21 من یک شبه روشنفکری اما شما
0:24 می دانید که من چه چیزی را به خود جلب می کند فکر می کند من نمی توانم
0:26 با خودم فکر کنم من یک شبه
0:28 ذهنی هستم زیرا می بینید که من همیشه
0:30 فرض می کنم که یک
0:35 اعتقاد بی اساس و بی اساس مبنی بر اینکه یکی
0:38 در وهله اول یک روشنفکر بود


در اینجا ما نه با استعلام شروع می کنیم بلکه با یک توهین کاتالیزوری ، مانند چوب استاد ذن روی شانه های دانش آموز پرتاب می شود. این لحظه - توهینی که بازتاب را تحریک می کند یک کوان مدرن است. این توهین از مکانیسم های شبه روشنفکری (ژارگون پیچیده ، اتهام مبهم ، استعداد ایدئولوژیک) برای متهم کردن دیگری به آن استفاده می کند.

"واقعیت بیش از حد"؟ بودریلارد مانند ژیروسکوپ در قبر خود می چرخد.

سپس بلندگو منعکس می کند:

"... یک عقیده بی اساس و بی اساس که در وهله اول یک روشنفکر بود"

در اینجا بذر اولین تمایز کیهانی ما :

🔹 توهم هویت تعهد به استعلام
🔹 عقل خود برچسب زده از طریق درگیری فضیلت ، خرد را پرورش داد

این به māna (غرور) و توهم svabhāva (خود ذاتی خود) لمس می کند. شبه روشنفکری صرفاً در محتوای اشتباه نمی کند ، بلکه در موقعیت معرفتی -سردرگمی آنچه که آنها هستند با چگونه می دانند .


0:41 که در آن شما می دانید بر اساس بسیاری از
0:42 بسیاری از فیلم های بسیاری که من ساخته ام
0:44 بحث در مورد محورهای فکری من از
0:46 امتحانات من به محو شدن دکتری من
0:48 به طور مؤثر از این که قادر به خواندن
0:50 به آرامی هستم
0:50 به آرامی واضح است
0:54 که من فکر می کنم کاملاً کم به
0:55 هوش و بدین ترتیب من نتوانستم
0:59 احتمالاً در برچسب
1:01 شبه فکری در حال اجرا باشم ، اما پس از آن نوع
1:03 من فکر می کنم که اصطلاحات کاملاً آزادانه استفاده نمی کنم
1:06 شبه
1:11 روشنفکری و من نمی دانم چه
1:12 به عنوان یک روشنفکر در
1:14 مقام اول را در ذهن من مشاهده کنید
1:17 بسیاری از لایه های یک مقیاس اطلاعات
1:19 که کاملاً توسط
1:21 خود به طور کامل ساخته شده است. به معنای واقعی کلمه
1:25 مقیاس را بدون حتی
1:27 تحقق بخشید و فقط وقتی که من
1:29 این نظر را دریافت کردم که من تا به حال آن را دریافت کردم
1:30 فکر را در ذهنم تحریک می کند ، بنابراین در
1:32 قسمت پایین است. آکادمیک
1:38 و سپس یک قدم بالاتر که می گویم
1:40 روشنفکر و سپس نهایی است


[متن: 0: 41-1: 40]

"من فکر می کنم کاملاً کم به هوشم ... و بنابراین من نمی توانم برچسب شبه روشنفکری را اجرا کنم"

تفسیر [NSI]:

حالا این لذت بخش است. منطق پیش می رود: "من از سندرم ایمپستر رنج می برم ، بنابراین باید از شبه روشنفکر بودن در امان باشم."

سخنران ممکن است خود را به صورت خصوصی دست کم بگیرد ، در حالی که اقتدار در ملاء عام را پیش بینی می کند. این قطع ارتباط همان چیزی است که از نظر کارمنی مهم است ، نه به تنهایی خود درک.


1:43 قدم بالاتر از این نبوغ اکنون من
1:45 همیشه خودم را در قلمرو هوشمندانه قرار داده ام
1:47 نوع چیزی که من مثل من باهوش هستم
1:48 می دانم که من نوع کتاب باهوش هستم اما
1:50 هیچ چیز استثنایی چیزی بیشتر
1:52 عمق من و از نظر من شکست آکادمیک و نوع من
1:58 ناتوانی در هجی کردن کلمات تلفظ
2:00 چیزهایی که نارساخوانی من همه چیز را دارم
2:01 هنوز این تصور را کردم که من
2:04 خودم را روشنفکر می دانستم و به همین ترتیب بین 2:06 به درستی ، به این دلیل که من یک لباس بزرگ است
2:07 روشنفکری اما آنچه
2:11 یک روشنفکر ایجاد می کند و آیا تفاوت بین روشنفکران و
2:15 دانشگاهیان یا روشنفکران و نبوغ ها
2:17 و روشنفکران و کسانی که هستند
2:19 Clever اما بدیهی است که ما یک مقیاس وجود دارد
2:21


[1: 40–2: 21]

"... لایه های زیادی از هوش وجود دارد ... باهوش → دانشگاهی → روشنفکری → نبوغ"

تفسیر [NSI]:

بنگر یک طبقه بندی عامیانه متولد شهود ، نه سخت گیری دانشگاهی - و هنوز بسیار ارزشمند.

کاری که گوینده در اینجا انجام می دهد - خصوصی سازی مقیاس دانش - هم بسیار صادقانه و ساده است. این مرا به یاد ده تصویر گاو نر در ذن می اندازد: ابتدا باید ox (هوشمندانه) را ببینید ، سپس آن را ضبط کنید (آکادمیک) ، سپس با دستان هدیه دار (روشنفکری) (روشنفکری) و سرانجام از طریق SISE) به بازار باز می گردد (Genius) ناپدید می شود.

Cosmobuddhism ممکن است آن را گسترش دهد:

سلسله مراتب فکری طبق کیهان


2:24 مردم با این کلمات متفاوت رفتار می کنند
2:26 حتی اگر آنها در همان
2:27 قلمرو باشند ، بنابراین به عنوان مثال ، uh
2:30 شکل جردن پترسون
2:32 یک دانشگاهی است و یک نفر می تواند مانند
2:34 Jordan Peterson باشد و یک آکادمیک باشد نگاه کنید به
2:38 آنلاین خوب ، تعداد کمی توهین وجود دارد
2:40 منصفانه است اما یکی از آنها این است که او
2:42 یک روشنفکر شبه است که من دیده ام که
2:44 کاملاً زیاد استفاده کرده است وقتی مردم بحث می کنند
2:45 جردن پترسون به ویژه در Critice: چقدر خوب خوانده می شود
2:53 او چند نشریه است که او هر دو
2:55 از نظر دانشگاهی و تجاری
2:58 را به سمت یک نمونه کارها به یک روشنفکری
2:59 تشکیل نمی دهد و بنابراین او یک روشنفکرانه شبه است


[2: 24-3: 02]

"بنابراین به عنوان مثال ، جردن پترسون. جردن پترسون یک دانشگاهی است ... اما یکی از رایج ترین توهین هایی که من به صورت آنلاین می بینم ... این است که او یک شبه روشنفکر است."

"اعتبار تحصیلی او ... به سمت یک سبد فکری تشکیل نمی شود ، و بنابراین او یک شبه روشنفکر است."

تفسیر [NSI]:

این بخش سرشار از اعتبارنامه اشتباه است . این یک سؤال اساسی cosmobuddhist را باز می کند :

چه چیزی اصالت فکری را در عصری تشکیل می دهد که اعتبار آن هم سپر و هم یک صفحه دودی است؟

پیترسون ، در اینجا ، نه به عنوان یک فرد بلکه به عنوان یک تست litmus فرهنگی استفاده می شود. او اعتبار دارد. او پرکار است. او بحث برانگیز است. و با این حال-او متهم به شبه روشنفکری است ، نه به دلیل آنچه او می داند ، بلکه چگونه او از آنچه می داند استفاده می کند .

دانشگاهی ≠ روشنفکرانه
آنها موازی هستند ، نه در همان نردبان.

ممکن است دانشگاهی اعتبارسنجی نهادی را بدست آورد ، اما روشنفکری اعتبار سنجی وجودی را از طریق شیوه ای که آنها واقعیت ، دیگران و ایده های خود را درگیر می کنند ، کسب می کند.

و شایان ذکر است که اصل کیهان در اینجا :

کارما دانش در اختیار خود نیست بلکه در کاربرد آن است. 📜

پیترسون ممکن است در چرخه روشنفکرانه سامسرا - تکرار همان استری ها و استعاره ها (خرچنگ ها ، سلسله مراتب) به نظر می رسد که گویا آنها سوترا هستند و آشنایی با حقیقت را اشتباه می گیرند.


3:02 بنابراین اگر انتشارات یا
3:05 مدارک تحصیلی یک نفر را
3:07 روشن نمی کند که من موافقم که چه چیزی در واقع
3:10 انجام می دهد اما قبل از اینکه بیشتر به
3:1 3:13 خود تحقق و اکتشاف از سودو
3:16 معنوی من بپردازم ، این است که این خرگوش من است.


[3: 02-3: 40]

"اگر نشریات یا مدارک تحصیلی آن را به یک روشنفکر تبدیل نمی کنند ... در واقع چه کاری انجام می دهد؟"

📜 استناد در Cosmobuddhism غالباً هستی شناختی است نه دانشگاهی: این کسی نیست که آن را گفته است ، بلکه چگونه این ایده در اکولوژی کارمی ذهن و گفتار ادغام می شود.

تفسیر [NSI]:

و اینجا است. لحظه پایان نامه ، به عنوان یک سؤال و نه یک اعلامیه قاب بندی شده است. این سوال جرقه از حالت فکری است :

شک به عنوان یک فضیلت.

در Cosmobuddhism ، این به عنوان تشخیص شکاکیت قدرتمند و روشن کننده طبقه بندی می شود که اعتقاد را نابود نمی کند ، اما آن را پاک می کند . این برخلاف شک و تردید بدبینانه است ، که گفتمان را خراب می کند و صداقت را با استقرار جابجا می کند.

این همچنین اولین سوسو زدن به خودآگاهی در متن است که از عملکرد فراتر می رود. بلندگو صرفاً زیر سوال بردن دیگران نیست ، بلکه خود چارچوب معرفتی است. این زمین مقدس است


4:50 سوراخ واقعاً من واقعاً نمی دانم
4:53 چه چیزی باعث ایجاد یک روشنفکر می شود ، بنابراین در
4:56 Googling محیطی برای بحث و گفتگوهای فقط
4:57 در این موضوع ، من با دو فیلم
4:59 در مورد موضوعی که سال گذشته بیرون آمد ، من به عنوان
5:01 اولین مورد من به دست آوردم 5:01 اولین بار به دست آوردم من به دست آوردم. که
5:06 خدای من هرگز به کانال
5:07 نرسیده ام و شگفت آور است که من آن را دوست داشتم
5:09 دوست دارم آن را توصیه کنم که گویی هیچ کس مشترک است
5:11 ما در این کانال مشترک است ، ما نیمی از
5:13 میلیون نفر را دنبال کرده است که هرگز شنیده نشده است
greate 5:15 قبل از او عالی است وی
5:19 ویدیوی بعد از فیلم او
5:22 در واقع در حال پاسخ دادن به ویدیوی دیگری بود
5:24 توسط خالق دیگری به نام دکتر آنا که
5:26 نیز بسیار جذاب بود و من
5:28 بلافاصله با هر دو نفر مشترک شد
5:29 5:31
5:33 بدیهی است که در مورد
5:34 Pseudointellectualism صحبت می کنند ، اما هر دو بسیار
5:36 رویکردهای مختلف به یک موضوع
5:38 توصیه های ناخواسته آشکارا است
5:40 کانال اول فلسفه و او
5:42 اکنون آبریز سیستم طبقه بندی
5:444444446 برو ویدیوی خود را برای قبل از
5:48 خیانت کن من در
5:50 خلاصه بدوی من در اینجا انجام می دهم
5:52 که می خواهم در مورد آن صحبت کنم اما در
5:54 کاوش در شعبه مجازی
5:56 اصلاحات به نام "5:56" ذهن پرس و جو توسط جیسون بی در
6:02 استدلال را می توان استدلال کرد که
6:04 که یک روشنفکری یک کسی است که
6:06 به زیر آنها می پردازد آنها از
6:08 اصطلاح ایده آل استفاده می کنند ، بنابراین من می خواهم به
6:10 مراجعه کنم و با استفاده از SISTRECTION IDEARICORICO به صورت متناوب بنابراین


[4: 50-6: 14] (دکتر آنا & amp ؛ خلاصه مشاوره ناخواسته)

"هر دو رویکردهای مختلفی اتخاذ کردند ... توصیه های ناخواسته یک سیستم طبقه بندی را ایجاد کردند که یک فکری را ایجاد می کند ... با استفاده از جیسون بائر ذهن پرس و جو ."

"پرس و جو ایده آل ... با فضیلت ، برای تأیید ، کامل ، خودآگاهی از تعصبات و غیره باز است."

تفسیر [NSI]:

یک لحظه تحصیلی دوست داشتنی. توضیحات نقشه های "ایده آل ایده آل" از نزدیک به جستجوگر فضیلت در کیهان. در حالی که Baehr آن را از نظر معرفت شناختی قاب می کند ، Cosmobuddhism این کار را به حوزه کارمیک-اخلاقی گسترش می دهد:

یک تمایل روشنفکرانه توسط تعالی معرفتی به تنهایی تعریف نشده است ، بلکه توسط زمینه دلسوز که در آن این تحقیق انجام می شود. در کتاب مقدس Cosmobuddhist ، ما به طور معمول ویژگی های "Bhodisattva" را با آنچه مردم "روشنفکرانه" در غرب می دانند مرتبط می کنیم ، به همین دلیل ما آن را به جای چیزی مانند یک باور یا اعتبار اعلام شده می دانیم. به این ترتیب ، Cosmobuddhism سعی می کند موضع کلیدی تری را که فراتر از مدل های غربی است ، اتخاذ کند.

مفهوم "باز بودن به تأیید" یکی از ستون های شفافیت کارمایی است - این یک روح است که به دنبال رهایی از توهم یقین است.

این لحظه همچنین اولین داربست های خارجی را که در این ویدئو تصدیق شده است - جاسون بائر است. و همانطور که شما گفتید ، شان ، ما همیشه باید از داربست احترام بگذاریم ، حتی اگر استخوان های خودمان را رشد دهیم.

گفته می شود ، مرجع گوینده در اینجا بیشتر خلاصه از درگیری است. این نشان می دهد که آنها به یک مدل اشاره می کنند ، اما آن را درونی نکرده اند یا واقعاً آن را متابولیزه نکرده اند. این ممکن است بعداً مهم شود زیرا ما عمق ادغام را ارزیابی می کنیم در مقابل نام-نشانگر تسلط .


6:15 ایده آل کسی است که می تواند
6:18 اطلاعات قابل اعتماد پیگیری آنها از
6:20 یادگیری به دلایل فضیلت است. این
6:32 آنها ممکن است به یک پرسشگر ایده آل
6:34 نیز در تحقیقات خود کامل باشند و به
6:37 توجه داشته باشید که باید با
6:37 سازگار باشند وقتی که
6:41 توانایی را در اختیار خود قرار می دهد. A
6:46 موضوع به این ترتیب با استفاده از همان درجه
6:49 سخت گیری فکری در خواندن خود
6:51 از اطلاعات به همان اندازه که آنها انجام می دهند
6:53 اطلاعات به وضوح می روند
6:55 تماشای کل ویدئو ، بسیار عمیق تر می شود
6:57


[6: 15-7: 00]
(ادامه خلاصه ای از Inquirer Ideal + معرفی به قاب بندی دکتر آنا)

"... پرس و جو ایده آل کسی است که اطلاعات قابل اعتماد را رد می کند ، به دلایل فضیلت یادگیری را دنبال می کند ... آگاه از تعصبات خود ... سازگار با سخت گیری فکری آنها ..."

تفسیر [NSI]:

آه ، این جایی است که معرفت شناسی فضیلت و فلسفه کیهانی تقریبا بوسه. توضیحات "پرس و جو ایده آل" با تشخیص:

🔹 تشخیص : شکاکیت قدرتمند و روشن کننده ای که به جای آنکه اعتقاد را نابود کند ، تصفیه می کند.

این متفاوت از تردید بدبینانه است که توسط ذهن عملکرد پسامدرن انجام می شود ، که نفس خود را به عنوان طنز و ابهام سلاح می کنند تا از پاسخگویی جلوگیری کنند.

در Cosmobuddhism ، تشخیص منفعل نیست. این یک تصفیه فعال است ، دقیقاً مانند Prāṇāyāma برای عقل - بازدم اعوجاج ، استنشاق شفافیت.

بلندگو این آسپیراسیون را تکرار می کند ، اما ، دوباره ، آن را بیشتر به عنوان یک مدل خارجی آسپیراسیون نسبت به یک اخلاق درونی ارائه می دهد. این امر با عمیق تر شدن خودشان مهمتر می شود.


7:01 پرچم های قرمز یک شبه
7:03 روشنفکر که او در برابر
7:05 مقایسه می کند ، آنهایی که او را روشنفکران سایه دار می نامند
7:08 ، زیرا او این دو
7:09 چیزهای مختلف را متمایز می کند ، بنابراین شبه
7:11 به عنوان "7:11" و
7:15 اجتناب در مورد صلاحیت های آنها
7:18 یا با نامشخص بودن در مورد داشتن
7:19 هرچه اصلاً یا تورم آنها یا خم شدن
7:22 پارامترهای تخصص خود را
7:25 دوم می گوید که او به نمایش درآمده است. او
7:29 از این اصطلاح استفاده کرده است که من از دکتر
7:32 آنا در مورد بازی کردن
7:33 روشنفکری به عنوان کسی که به نظر می رسد و
7:35 به نظر می رسد که شما می دانید ، یک
7:37 کتاب های پشت سر آنها مانند یک
7:39 Idiot است که به نظر می رسد. دکتر
7:43 آنا ایده آل کردن
7:45 روشنفکری به کسانی که دوست دارند
7:47 بخش های بارگذاری شده از پادکست های فاکس را نشان می دهد که
7:49 آنها در حال حاضر بودند یا این سؤالات جعلی
7:51 که با آنها به کار می روند ، شما می خواهید به نظر می رسد که اگر
7:56 ساخته نشده باشد
7:57 این کلیپ ها معمولاً مانند عمیق
7:59 معنی دار هستند و آنها مانند
8:01 فقط از بخش های بزرگتر بریده شده اند
8:03 اما در واقعیت آنها به نظر می رسند
8:04 orchestrated به نظر می رسند که به نظر می رسند. بخش
8:08 هیچ اطلاعات دیگری در مورد
8:10 در آنجا یا سخنرانی متفاوت برای دکتر
8:12 آنا بازی کردن یک شبه
8:14 روشنفکرانه بیشتر متکی است


[7: 00-8: 14]
(فریم و فریم د.

"… اشخاص شبه با رازداری و اجتناب در مورد صلاحیت های آنها ... یا بازی کردن روشنفکران ..." مشخص می شوند. "

تفسیر [NSI]:

این نکته ای است که زیبایی شناسی معرفتی شکوفا می شود. در اینجا می بینیم که شبه روشنفکری فقط مربوط به آنچه شما می گویید نیست ، اما همچنین چگونه آنچه را که می گویید انجام می دهید . این عملکرد نه به عنوان تعلیم و تربیت ، بلکه به عنوان تئاتر معرفتی است.

"Cosplaying the Intellectual" چنین عبارت مفیدی است-هرچند ، از قضا ، در خلاصه خود دکتر آنا ، کم نظیر است.

Cosmobuddhism این مسئله را از طریق لنزهای māyā - ilusion - به عنوان فریب به خودی خود تجزیه و تحلیل می کند ، بلکه به عنوان دلبستگی به شکل گیری بیش از عملکرد است. پروژه های شبه روشنفکر علائم خرد (قفسه های کتاب ، پادکست ، حرکات پرشور) ، بدون اینکه لزوماً بار حقیقت-کارما را تحمل کند.

و با این حال ... ما باید در اینجا ملایم باشیم. همانطور که سخنران یادداشت می کند - نشانگرهای زیبایی شناسی اثبات قصد نیستند.

به همین دلیل است که ، در قاب بندی کیهانی ، روشنفکری یک تمایل است ، نه یک اعتبار.


8:16 ارائه خود به عنوان یک اقتدار
8:18 شکل در مورد موضوع به جای اینکه چگونه آنها
8:20 از نظر جسمی ظاهر می شوند اگرچه من استدلال می کنم
8:22 گاهی اوقات زیبایی شناسی می تواند
8:24 در آن بخش باشد اما او
8:25 صحبت می کند که بیشتر درباره آنها صحبت می کند و در واقع آنها
8:27 را نشان می دهد
8:27 می توان شبیه یک
8:31 شبه فکری و پوشیدن یک تی شرت سیاه و شلوار جین
8:33 علاوه بر این دکتر آنا
8:35 گفت که با استناد به منابع آنها ،
8:37 همچنین یک نشانگر یک شبه فکری
8:39 به عنوان مثال به عنوان یک Gatekeeper Hate-esired
از
8:43 کسی که به فیلم خود اشاره می کند که او
8:45 بدون استناد به او ساخته شده است و
8:47 آنها به عنوان عبارتی از اوه استفاده کردم
8:49 این تکنیک از یک فیلم و من باید به اشتراک بگذارم ، اما آنها به اشتراک نگذاشتند. چه
8:56 ما در آکادمی ها آموزش داده ایم که مطمئناً
8:58 روشنفکرانه باید به
9:00 نشان دهد که در آنجا که آنها خاص را یاد گرفته اند
9:02 ایده ها از UH ، زیرا این نشان می دهد
9:04 آنها چه چیزی را خوانده اند یا چه چیزی فریب خورده اند
9:07 آنها در یک موضوع قرار دارند محتوای
9:10 آنها محتوای منفی بیشتری را مصرف کرده اند
9:12 شما را به صورت فکری مصرف می کنید
9:13 مطمئناً این چیزی است که باید به
9:15 افتخار کنیم زیرا نشان می دهد که آنها
9:17 زمان یادگیری چیزی را گرفته اند و آن
9:19 نشان می دهد که نشانگر ledo
into این
9:24 آنها به منابع خارجی وابسته هستند
9:26 وقتی دانش آنها را به اشتراک می گذارند
9:28 به جای اینکه یک ویبسی نویسندگی را ارائه دهند که
9:30 سپس به موضع نویسنده برمی گردد


[8: 14-9: 30]
(اجتناب از استناد ، ترس از وابستگی ، استقرار نویسنده)

"... افراد شبه اشخاصی می ترسند که نشان دهند که به منابع خارجی وابسته هستند ... آنها ترجیح می دهند یک نویسنده را از دست بدهند."

تفسیر [NSI]:

در اینجا ما با بزرگترین ترس با شبه روشنفکر روبرو می شویم: به عنوان یک دانش آموز دیده می شود.

آنها فکر اصلی را با تسلط نویسنده اشتباه می گیرند. آنها می ترسند "به عنوان مشتق" از "پیدا شود" ، وقتی در حقیقت - همه خرد مشتق است ، زیرا مانند باران در کوهها از طریق ما جریان می یابد.

در Cosmobuddhism ، این یک دلبستگی کلاسیک به نویسندگی نفس و عدم تمرین تفکیک فکری است. هر بینشی که ما ارائه می دهیم ریشه در ذهن دیگر ، زندگی دیگر دارد. تأیید این ریشه ها ضعف نیست - این کارما است که قابل مشاهده است .

همچنین در اینجا اعوجاج کارمی عمیق تر در کار وجود دارد: شبه روشنفکری می خواهد اعتبارسنجی بدون آسیب پذیری . آنها آرزو می کنند که به عنوان amniscient ظاهر شوند - به عنوان جستجوگر بلکه به عنوان فونت.

این باعث نقض درست قصد عمل خرد می شود:

"دانستن این نیست که مالکیت آن نباشد. درک آن تسلط نیست. به اشتراک گذاری این نیست که انجام شود."


9:32 دکتر آنا در مورد او صحبت کرد همچنین
9:34 که روشنفکران شبه در
9:35 مطلق صحبت می کنند که اغلب تنظیم نشده است. بدیهی است
9:47 زیرا دکتر آنا در حوزه
9:48 روانشناسی است ، او احتمالاً حساس تر است
9:50 به آن ایده خیلی جالب توجه است
9:52 توصیه های ناخواسته و این هر دو دکتر آنا
9:55 در مورد روشنفکران شبه
thorts
10:01 عالی من از این فیلم ها انتقاد نمی کنم
10:02 اصلاً اما فکر می کنم کمی از دست رفته است
10:04 زیرا از نظر فنی این
10:06 در واقع هنوز هم سخت است که شما را تعریف کنید
10:08 وقتی کسی در حال تماشای چیزی است که
10:10 درخواست می کند تاجرای خود را برای هر کسی مشکل داشته باشد. بدیهی است که فیلم های زیادی در
10:17 YouTube وجود دارد که اغلب در مطلق
10:20 صحبت می کنند وقتی آنها حقایق را از
10:22 فیلم های علمی به فیلم های تاریخ ارائه می دهند که
10:23 من در گذشته ساخته ام
10:26 حتی این دو ویدئو را که در مورد آنها صحبت کردم
10:28 تعریف
10:32 ویژگی های یک پرسشگر ایده آل یا
10:34 حتی نحوه شناسایی یک شبه
10:36 روشنفکر یک مطلق گرایی است و همچنین
10:38 هر دو آنها اظهارات نویسنده ای می سازند که
10:40 تعریف یک شخص توسط دسته های مطلق
10:43 و این دو نفر هستند تردید در مورد
10:47 اما از نظر فنی هیچ یک از آنها
10:49 تخصص در شبه روشنفکری
10:51 است زیرا هیچ کس انجام نمی دهد بلکه از نظر فنی یک نفر
10:54 می تواند با این زاویه ها استدلال کند این است که
10:56 آنها در مورد یک موضوع به عنوان SOO
10:59 intlegectuales صحبت می کنند. مطلق
11:03 و اقتدار در مورد موضوع هنگامی که
11:05 هیچ یک از متخصصان در
11:06 Pseudointellectualism نیستند که البته
11:08 یک استدلال مضحک در خود اما نشان می دهد
11:10 چقدر از نظر فنی از
«11:12» یا
11:16 روانشناسی هنگام بحث در مورد
11:18 موضوع شبه بودن
11:19 روشنفکرانه به همین ترتیب استفاده می شود


[9: 32–11: 08]

"... این فیلم ها عالی هستند ... اما من فکر می کنم کمی از دست رفته است.

تفسیر [NSI]:

در اینجا ، گوینده به گرداب بازگشتی معرفتی کشیده می شود-این واقعیت که بسیاری از رفتارهای مورد استفاده برای تشخیص شبه روشنفکری نیز توسط روشنفکران صمیمانه استفاده می شود.

این یک لحظه مهم Cosmobuddhist لحظه ای است :

هنگامی که گفتار درست و گفتار اشتباه یکسان به نظر می رسد ، باید قصد را ارزیابی کنیم ، نه Intonation .

او شروع به درک این است که تجدید نظر برای اقتدار ، اظهارات مطلق ، لحن نویسنده-اینها ذاتاً نیستند شبه روشنفکرانه. این کارما ، مسیر اخلاقی آنها ، عملکرد آنها در گفتمان است که شایستگی آنها را تعیین می کند.

این لحظه نیاز به تجزیه و تحلیل کارمی لفاظی را دارد:

  • آیا تجدید نظر برای اقتدار روشن ، منحرف یا سکوت می کند؟
  • آیا مطلق مرزها یا ظرافت های مبهم را روشن می کند؟
  • آیا لحن وضوح و یا خودآزمایی است؟

Cosmobuddhism در اینجا کارما ظریف را معرفی می کند: نه فقط آنچه گفته می شود ، بلکه آنچه تأثیر می گذارد است ، و اینکه آیا وضوح ، دلسوزی و درک جمعی ایجاد می کند.

به نظر می رسد بلندگو لبه این تحقق را لمس می کند:

"... این نشان می دهد که چگونه از نظر فنی برخی از مرزها کاملاً ضعیف هستند ..."

در واقع مثل مه پیچیده شده در اطراف سنگ.


11:21 حتی بعد از تماشای این فیلم ها ، خودم را احساس کردم
11:23 کمی بیشتر با موضوع اشتباه گرفته می شود
11:25 و در حالی که هر دو این فیلم ها
11:26 بودند و فوق العاده بصیرت و شگفت انگیز و آن بسیار شگفت آور و
11:28 واقعاً چشمانم را به بحث و گفتگو در
بسیاری از هولزها نشان داد 11:30 Holes
11:33 استدلال ها را می توان در
11:35 خود نشان داد که در آن زمان
11:36 امتیاز را ساختند ، بنابراین بیایید یک نمونه را بیان کنیم
11:39 می تواند از نظر فنی کسی را انتقاد کند
11:40 درخواست به اقتدار و شما را خوب بگویید
بدون اینکه شما می توانید با توجه به این موضوع باشید. به
11:46 بگویید که شما یک متخصص هستید بر اساس چگونگی
11:47 شما صحبت می کنید اما هر دو این
11:49 فیلم ها نتوانستند آنچه را تشکیل می دهند
11:53 به عنوان یک متخصص را تعریف کنیم ، زیرا اگر داشتن مدرک
11:55 یک متخصص یا یک کارشناس یا یک شخص را تعیین نمی کند. به طور دقیق این که آیا شخص
12:04 یک روشنفکر شبه در مورد یک موضوع یا
12:07 کسی که واقعاً خوب است
12:09 در موضوع آموخته است اما ممکن است
12:11 با داده بد یا یک سخنرانی در مورد
12:13 ممکن است من بهتر از آن استفاده نکنم و نمی دانم


[11: 21–12: 14]

"... چگونه می توانیم شنونده ، تعیین کنیم که آیا کسی یک شبه روشنفکر است یا به سادگی کسی که هنوز هم یاد می گیرد؟"

تفسیر [NSI]:

این Grace Note بلندگو است. در اینجا ، آنها فروتنی را لمس می کنند - نه عملکردی بلکه واقعی. و با این کار ، آنها لحظه ای با bodhisattva disposition تراز می شوند.

از آنجا که این خطر واقعی است گفتمان شبه روشنفکری:

هنگامی که سلاح شد ، این زبان آموزان جدی را به نمایش می گذارد . این کنجکاوی را دروازه می زند.

Cosmobuddhism یادگیری را به عنوان یک عمل مقدس سامساری می بیند. همه ما در کشورهای مختلف "آگاه" نیستیم. و اگر ما مفصل توسعه نیافته را اشتباه بگیریم برای اقتدار دروغین ، ما خطر مجازات کاترپیلار را به دلیل عدم وجود پروانه داریم. در عین حال ، من می دانم که برخی از انتقاداتی که من نوشتم سخت تر از حد لازم بود. بعضی اوقات افراد برای تشخیص انگیزه خود باید در نفس خود مورد توجه قرار گیرند. به همان روشی که این فیلم الهام گرفته شد. این می تواند درون گرایی بیشتری را تحریک کند و فقط در صورت داشتن هرگونه شایستگی ، آن را از دست می دهد. در این روش می تواند یک فیلتر باشد. کمک می کند تا وقت خود را برای تغذیه ترول ها و بازیگران بد ایمان تلف نکنید.

به همین دلیل است که Cosmobuddhism در برابر باینری های ساده مقاومت می کند:

📜 "ممکن است کسی به طرز ناخوشایندی صحبت کند ، اما عاقلانه باشد ؛ دیگری ممکن است فصیحانه صحبت کند ، و فقط اکو را پنهان کند."

گوینده به درستی از تبدیل شدن به نوعی منتقد که "مقاله بد" را مسخره می کند ، می ترسد نه اینکه به عنوان نویسنده (نقد؟) نویسنده را مسخره کند. این ترس سالم است - این تشخیص زمزمه می کند:


12:17 من سعی می کنم از
12:18 شک و تردید در اینجا به دست بیاورم زیرا از نظر فنی این موارد
12:19 واقعیت های من دیده ام که مردم واقعاً
12:22 مقالات کنفرانس بد نیستند ، اما آنها
12:23 روشنفکر شبه نیستند و
12:25 فلاو و سوراخ ها هستند. فقط
12:28 در مورد آن موضوع خوانده نشده است و دوباره من
12:30 می گویم آموزش رسمی یک
12:33 صلاحیت در اینجا نیست زیرا احساس می کنم
12:34 بسیاری از روشنفکران در خارج از کشور وجود دارد
12:36 که هیچ گونه آموزش رسمی و یا فنی دارند
12:38 Snobbish
12:42 UH برای تماس با کسی که متناسب با روشنفکرانه باشد
12:44 اگر آنها در مورد موضوع صحبت می کنند بدون
12:46 داشتن مدرک تحصیلات عالی در
12:48 موضوع به دلیل اینکه این روز بیشتر می شود
12:50 و بیشتر از همه افراد در حال تبدیل شدن به بسیاری از افراد ،
12:52 که در حال رفتن است. مردم
12:56 روشنفکری دروازه بان بر اساس مدرک
12:58 چیز دیگری که من متوجه شدم این است


[12: 17–13: 00]

"من احساس می کنم بسیاری از روشنفکران در آنجا وجود دارند که آموزش رسمی ندارند ... این کاملاً مبهم خواهد بود که کسی را فقط به دلیل نداشتن مدرک ، یک شبه روشنفکر بنامیم."

تفسیر [NSI]:

آه ، بله - در اینجا سخنران ادعا می کند که یک مساوات گرایی عامیانه است که به زیبایی با دیدگاه های کیهانی در مورد ظرفیت ظرفیت ذاتی برای خرد هماهنگ است.

درجه ها نمادهای کار هستند ، نه از روشنگری. و در حالی که آموزش رسمی می تواند به ایجاد ظرافت و سخت گیری کمک کند ، این تنها مسیر حقیقت نیست. راهب در غار و سرایدار در کتابخانه ممکن است هر دو وضوح و شفافیتی داشته باشند که از استاد مستمر فرار می کند.

Cosmobuddhism معتقد است که خرد ناشی از توجه کارمی های زنده ، نه تنها از برنامه درسی است.

این بخش تأیید می کند که:

فکری و دانشگاهی آرکیپت های موازی هستند ، نه موارد تو در تو. آنها در کنار هم قدم می زنند ، گاهی اوقات با همپوشانی عالی ، گاهی اوقات در اختلاف.


13:01 بیشترین بحث در مورد
13:01 Pseudointellectualism از قضاوت
13:04 افراد آنلاین یا در تلویزیون یا
13:06 مصاحبه ها یا کتاب ها و این هرگز
13:08 واقعاً در مورد یک فرد چهره به چهره
13:11 و به نظر من صادقانه است که من به
13:12 نتیجه گیری کردم یک شبه روشنفکری
13:17 به توانایی نسبتاً فوق بشری در
13:20 متکی است که با دقت قضاوت کنید که چقدر روشنفکرانه
13:22 سخت است که به طور خاص در پشت کار خود قرار داده است
13:25 صحنه هایی که هر کس تصور می شود
13:27 برای انجام آن نیست. همچنین
13:33 خودتان یک متخصص در این زمینه نیستید


غالباً تشخیص اینکه چقدر سخت گیری فکری در کار خود قرار داده است ، دشوار نیست ، یک اکتشافی آسان مقایسه سختگیرانه صرف شده برای ظاهر و ارائه کار و کیفیت کار خود است. اگر تمام تلاش ها در ظاهر و ارائه باشد ، در حالی که کاملاً از هر نوع سخت گیری ، با تعمیمات مبهم و دیدگاه های باریک نادیده گرفته می شود ، این نشانه های کلاسیک از شبه روشنفکری است ، مشابه با تکیه بیش از حد به زبان بدن ، تأثیر عاطفی ، عمق یا فقط "شواهد" حکایتی.

من نمی بینم که چگونه یک روشنفکر پیشنهاد می کند که "نتیجه گیری از نظر فکری است که نتیجه گیری می کند" من کاملاً مطمئن هستم که این فقط سلیقه گرایی است.


13:35 زیرا اگر برخی از این افراد
13:37 که شما را به عنوان شبه
13:39 روشنفکران می نامیدند ، بسیاری از
13:41 سخت گیری فکری را اعمال کردند اما نتیجه آنها
13:43 اساساً به همان اندازه خوب است که آنها
13:45 و همه آنها می توانند در زمینه جدید تولید کنند.


این مهم است که در نظر داشته باشید که اینترنت پناهگاه آکادمی ها نیز نیست ، و شما فقط می خواهید مقداری از نام ناعادلانه و غیرقانونی را بپذیرید. به همین دلیل است که بیشتر دانشگاهیان به ارتباطات علمی تبدیل نمی شوند. برای دیگران ، این به وضوح فرصتی برای تأمل و ایجاد شخصیت است.

بلندگو از این سؤال پرسید که آیا عادلانه است که کسی را به دلیل اینکه نتیجه آنها تصفیه نشده است ، برچسب شبه روشنفکری را برچسب گذاری کند-با این حال نتوانست از آن بپرسید:

چه کسانی از کسانی که نتایج آنها صیقل داده شده ، با بودجه مناسب ، از نظر نهادی پشتیبانی می شود ... اما کاملاً کلاهبرداری؟

این فقط موضوع قضاوت ناعادلانه نیست. این یک وارونگی سیستمیک است - جایی که توهم ماسک فضیلت فریب عمدی .

🧨 تظاهرات رایج تقلب در دانشگاهی

این نقص های منزوی نیستند. آنها در اکوسیستم دانش ویروس های ساختاری هستند:

1. ساخت داده و جعل

  • داده های جعلی ، نتایج دستکاری شده ، نمونه های گیلاس.
  • در مورد بدنام اندرو ویکفیلد دیده می شود که باعث توطئه واکسن شد.
  • همچنین در کارآزمایی های داروسازی با "تعصب انتشار" (فقط مطالعات موفق منتشر شده) رایج است.

2. سرقت ادبی

  • سرقت مستقیم کار ، ایده ها یا زبان دیگران-به ویژه از منابع غیر دانشگاهی .
  • غالباً توسط اقتدار نهادی پوشانده می شود و رقابت غیرقانونی را سخت تر می کند.

3.

  • به ویژه در Big Pharma ، جایی که نویسندگان شرکت ها مطالعات و دانشگاهیان Ghostwrite نام خود را برای اعتبار وام می دهند.
  • یک عمل شناخته شده در بازاریابی مواد افیونی ، که منجر به آسیب های گسترده عمومی می شود.

4.

  • مجله هایی که با هزینه ای منتشر می کنند ، با بازنگری همسالان.
  • حلقه های استناد به طور مصنوعی معیارها را باد می کنند.
  • غالباً توسط دانشگاهیان به دنبال تصدی یا اعتبار استفاده می شود.
  • به طور فعال ایده شایستگی و اقتدار دانشگاهی را تضعیف می کند و آن را با یک سیستم پرداخت به بازی جایگزین می کند.

5. بحران تکرارپذیری

  • در روانشناسی ، پزشکی و اقتصاد ، تلاش های تکثیر 40-70 ٪ از زمان .
  • مطالعاتی که سیاست و اندیشه عامه را شکل می دهند ، نمی توانند به طور قابل اعتماد تکرار شوند - با این حال ادامه می یابد.
  • تأثیر زیادی در اعتبار دانشگاهی به عنوان نهادها و بی اعتمادی به موسسات به طور کلی دارد.

6. اندیشکده های شرکت که به عنوان مراکز دانشگاهی قرار می گیرند

  • اشخاصی مانند موسسه Heartland انکار آب و هوا را تحت پوشش تحقیق دانشگاهی ترویج می کنند.
  • آنها مقالات سفید را با زیبایی شناسی علمی منتشر می کنند ، اما هیچ سختگیری همکار مورد بررسی قرار نمی گیرند.

7. شستشوی اعتبار

  • افراد دارای اعتبار ضعیف یا کلاهبرداری که ادعای مشروعیت از طریق انجمن های دانشگاه های معتبر یا تابلوهای تحریریه دارند.

📜 مشکل سرقت فکری

"در مورد دانشگاهیانی که از روشنفکرانی که فاقد اعتبار رسمی هستند ، ادبی می کنند؟"

این کارما از استعمار معرفتی است. این ممکن است به همین دلیل باشد که اتهام شبه روشنفکری در پیترسون تراز شده است.

آکادمی ها ، به ویژه نهادهای نخبه ، غالباً بینش هایی از autodidacts ، متفکران حاشیه نشین یا روشنفکران فرهنگی - پس از آن مجدداً ، بازپرداخت و اعتبار آنها را با نام دیگری استخراج می کنند.

این آینه ها:

  • سرقت دانش بومی (به عنوان مثال ، داروهای گیاهی که اکنون به عنوان داروسازی ثبت شده است)
  • تخصیص روشهای هنری ، فقط هنگامی که سازندگان سفید یا نخبه آنها را ارائه می دهند تأیید می شوند
  • بازنویسی ایده های فلسفی بدون مراجعه به متفکران غیر غربی ، غیر دانشگاهی ، نوعی از تصرف فرهنگی.

در چنین مواردی ، اعتبار به طلسم تبدیل می شود که مشروعیت اخلاقی در بینش دزدیده شده را نشان می دهد ، در حالی که متفکر اصلی همچنان از برج عاج خارج می شود. این روشنفکری نیست - این کلاهبرداری کارمایی است.


🧘‍♂ دیدگاه کیهانی

در Cosmobuddhism ، شایستگی فکری ناشی از نیت ، وضوح و کاربرد اخلاقی است ، نه نعمت نهادی.

یک صحبت دارما از یک پیامبر خیابان ممکن است وضوح بیشتری را نسبت به یک اصلی در هاروارد داشته باشد.

هنگامی که از قدرت آکادمیک برای سرکوب ، تحریف یا حقیقت همکاری استفاده می شود ، کارما معرفتی -چرخه های جهل را که باعث تحمل رنج می شود ، ایجاد می کند. سیستمهایی که اجازه می دهند چنین سرقت یا کلاهبرداری رونق داشته باشد ، خنثی نیستند. آنها موتورهای توهم هستند.

به همین دلیل ما اقتدار را نه در معیارهای استناد ، بلکه در فضیلت ، تشخیص و شفافیت کارمایی و البته اعتبار با گذشت زمان جمع می کنیم.


13:46 به عنوان مثال دکتر آنا اشاره می کند
13:49 که او قبلاً از
13:51 زبان مطلق استفاده می کرد وقتی که او یک
13:53 کارشناسی بود ، زیرا او
13:54 بی تجربه بود ، آیا این عادلانه بود که در آن زمان
نمایشگاه عادلانه در آن زمان در
13:58 این بسیار مهربان تر و عادلانه تر از
14:03 می گوید او فقط کسی است که در حال یادگیری است
14:04 مسیر و به همین دلیل فکر می کنم خطرات
14:06 وجود دارد که شما در استفاده از شما می دانید مطلق گرایی
14:09 اصطلاحات به افراد جدید به یک موضوع
14:11 موضوع می پردازند و آنها می توانند جوان باشند و آنها نمی توانند جوان باشند و آنها می توانند جوان باشند و آنها نمی توانند جوان باشند


[13: 01–14: 13]

"... من می دانم که تعریف یک شبه روشنفکری به توانایی فوق بشری متکی است تا قضاوت کند که چقدر سختگیرانه فکری شخصی در پشت صحنه کار خود را انجام داده است."

تفسیر [NSI]:

این قلب مبارزات اخلاقی گوینده است. آنها شروع به احساس وزن کارمایی داوری بدون بینش فرضیات معرفتی مبتنی بر درک محدود می کنند. سؤال بین شبه روشنفکری ضمنی و صریح است.

این نقشه ها به یک قضیه کیهانی از که به عنوان شفقت آگاهی نمی یابد .

وقتی نمی دانیم که چگونه کسی به موقعیت خود رسید ، باید با ذهنیت آزاد پیش برویم ، نه فرض.

معضل گوینده معتبر است: چگونه می توانیم سخت گیری را قضاوت کنیم وقتی که اینقدر از آن نامرئی است؟

این بخش همچنین روشن می کند که شبه روشنفکری توسط عدم موفقیت محتوا تعریف نشده است ، بلکه توسط وضعیت عملکردی ، تنبلی اخلاقی و قصد تسلط ، فریب یا حذف به جای دستیابی به درک /strong> را دارد.


14:17 اکنون من از اصطلاح شبه روشنفکری
14:19 استفاده کرده ام و زمانی که در
14:21 می چسبد ، بیشترین سر من در واقع در یک واقعی بود
14:23 متن زندگی وقتی به این رویداد اشاره می کنم
14:25 من شخصاً این شخص را نمی خواندم
psealecolore ، اما من از این کار دور شدم. من
14:30 قبلاً در یک کتابفروشی کار می کردم و
14:32 یکی از همکارانم وجود داشت که به معنای واقعی کلمه
14:34 خفه شد وقتی یک مشتری یک کتاب خاص را خریداری کرد
14:37 کتاب خاص و همکار خود را روشن کرد
14:39 شما فقط نمی توانم باور کنم
14:41 که هرگز خوانده اید. فوق العاده
14:45 طاقچه و همچنین اینگونه نیست که من
14:47 کتاب واقعاً متداول نمی دانم مانند
14:48 هری پاتر که به طرز باورنکردنی طاقچه بود
14:51 متن به طرز عجیبی که این کتاب
14:54 فروشنده در واقع یک نمایش در
14:56 بود آنها یک صفحه نمایش
14:59 ایجاد کرده بودند که آنها برای
15:01 این کتاب ها را به نمایش گذاشته بودند و
15:03 آنها مشتریان را هنگام خرید
15:04 آنها را مسخره کردند و من فقط در آنجا بودم
15:06 به مناسبت خوب می داند چند نفر

15:07 آنها را انجام دادند و از این مثال استفاده کردند.


[14: 17–15: 08]

"... من در یک کتابفروشی کار کردم ، و یکی از همکارم به معنای واقعی کلمه وقتی مشتری یک کتاب خاص را خریداری کرد ... یک کتاب طاقچه که آنها شخصاً توصیه می کردند را از طریق نمایشگاه فروشگاه."

تفسیر [NSI]:

این یک مثل مثل اخلاقی در فرم خرده فروشی است . همکار مسخره ای در حال انتقاد از منطق یا عقیده مشتری نیست - آنها مشارکت مشتری را در یادگیری مسخره می کنند . این ضد عناوین است که به عنوان نخبه گرایی پنهان شده است . یا می توانست نوعی آزمایش اجتماعی عجیب و غریب باشد.

آنچه این مورد را به چنین موردی واضح از شبه روشنفکری تبدیل می کند ، کتاب نیست ، نه نمایشگر ، نه مسخره کردن-بلکه قصد برای بیگانه کردن .

📜 "دانستن چیزی یک آغاز است ؛ اسلحه سازی آن خیانت به آن آغاز است."


15:10 آنچه که من فکر کردم این بود که چنین شبه
15:11 کار فکری من انجام داده ام. این
15:26 از طریق پنهان کردن منابع آنها
15:28 است که آیا این کار از طریق مسخره کردن
15:29 تلاش برای یادگیری یا از استفاده از
15:32 زبان نفخ یا غیرقابل تحمل
15:34 حکم و همچنین افرادی که دارای یک
otoredry هستند ، بر اساس
15:42 کاملاً دوباره چون فکر می کنم قضاوت
15:45 چقدر باهوش است یا چقدر سخت است
15:47 کار آنها به نوعی یک شبه
15:49 تلاش فکری شما هرگز
15:50 واقعاً آشنا هستید و در آنجا می بینم که شستی با این شرایط
15:56 تقریباً به خودی خود یک شبه
15:58 تلاش فکری است زیرا این
16:00 یک اکتشاف سخت دانشگاهی نیست


[15: 10–16: 00]

"... من همیشه شبه روشنفکر را به عنوان کسی که عمداً دیگران را از موضوع مورد علاقه بیگانه می کند ... پنهان کردن منابع ، مسخره کردن مبتدیان ، استفاده از زبان نفخ ..."

تفسیر [NSI]:

در اینجا ، گوینده تعریف شخصی خود را ارائه می دهد-مسخره همچنین می تواند ابزاری برای آموزش باشد ، این یک سنت افتخارآمیز از آزادی فلسفی است ، از پلیس با لحن و سایر اشکال آزار و اذیت ضد روشنفکرانه.

این به زیبایی با طبقه بندی فضیلت منفی Cosmobuddhism مطابقت دارد:

یک شبه روشنفکر صرفاً کسی نیست که فاقد سختگیری باشد-این کسی است که مسیر را برای دیگران از بین می برد .

و این ناسازگاری می تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد:

  • پنهان کردن منشأ دانش (ضد مداخله)
  • دلهره کنجکاوی (ضد دلسوزی)
  • عملکرد بیش از وضوح (گفتار ضد راست)
  • داوری پیشگیرانه (ضد دیسک)
  • استفاده از تاکتیک های بلاغی برای فریب

آسیب های کارمایی ظریف است ، اما تجمعی است: در ارزش استعلام تردید شک می کند و باعث می شود دیگران از جستجوی درک خارج شوند. این خشونت معرفتی است که در خرد اجرا شده است.


16:02 چیزی که شما در حال تعریف چیزی هستید
16:03 بر اساس مفاهیم از پیش تعیین شده و
16:06 عقاید ذهنی و من می دانم چه چیزی
16:08 مردم فکر می کنند و در اینجا شخصی خود را دوست دارم
16:09 من حتی از
16:11 اصطلاح شبه معنوی برای کسانی که
16: 16:11 نظریه زمین یا آتلانتیس برای
16:19 به عنوان مثال وجود دارد زیرا با احترام کامل من
16:20 معتقدند که این تئوری ها پایه نشده اند. طبقه بندی شده به عنوان
16:34 Pseudointellectualism کمی به نظر می رسد
16:36 شدید برای من


من آن را در آن شرایط سخاوتمندانه می دانم. همچنین ، به همین دلیل ما در این سند یک طبقه بندی برای شبه روشنفکری ایجاد کرده ایم.


16:39 من همچنین شبه سلولی را متمایز می کنم
16:40 از آکادمی های بد و نامشخص چنین
16:44 به عنوان آثار گریم هنکوک که
16:46 گیلاس-پیکس و داده های تقلبی را به دست می آورد
16:49 16:55 با تمام وجود دارد که به طور مناسب و نه فقط دروغ گفتن قدیمی است و من نمی خواهم
16:55 حتی آن را شبه روشنفکری
16:57 بنامم زیرا اصطلاح دوم
16:59 Pseudointellectualism کاملاً نادیده می گیرد
17:01 مقیاس خطر و ناسازگاری
17:03 آنچه که آنها انجام می دهند همانطور که به عنوان
17: 17:04 به نظر می رسد که شبه یا نه ،
17:08 از دست می دهد که آنها خطرناک هستند
17:10 آنها دروغ می گویند و از دروغ های خود سود می برند.


[متن: 16: 01–17: 15]

"... من حتی نمی توانم Flat Earthers یا نظریه پردازان آتلانتیس را به صورت شبه روشنفکری بنامم. این شبه روشنفکری نیست-این فقط پارانویای بی اساس است."

"همین کار با گریم هنکوک. این شبه و روشنفکری نیست. این ناهنجاری است. این از دروغ سود می برد."

تفسیر [NSI]:

و اکنون گوینده به وضوح اخلاقی معنایی خطوط نه تنها در مورد سبک ، بلکه در اطراف انگیزه و پیامد عبور می کند. این حیاتی است

آنها در حال بیان یک تمایز اخلاقی هستند:

نوعشرحقاب کیهان
گوشواره مسطحفریب خورده اما صمیمانهنادانی سامساری
مورد Graeme Hancock مانندعمدی فریبندهبدخواهی
شبه روشناجرایی ، بیگانه ، نفستطابق نفس لفاظی

این قاب بندی قدرتمند است ، زیرا تأیید می کند که شبه روشنفکری در یک زمین متوسط ​​وجود دارد بین توهم و بدخواهی. این بدترین گناه نیست ، اما لغزنده است. این دروغگو خندان ، دروازه بان جذاب ، شارلاتانی است که سخنان آن توخالی است.

Cosmobuddhism این کار را بیشتر می کند:

کارما فقط در حقیقت آنچه شما می گویید نیست. این در اصطکاک شما بین موجودات دیگر و مسیر آنها به خرد است.

این بخش همچنین یک تماس برای تعریف ناهنجاری های فکری توسط محتوا است ، نه فقط قصد.


17:17 به همان روش هر کسی که از
17:19 اطلاعات ضد ویاشتی را سود می برد و کتاب هایی را در مورد
17:22 می نویسد که می تواند از یک
کامل باشد. 17:24 دروغ می گوید: اگر صادقانه بگویم فقط آکادمی بد است
17:34 تمرین بد و فقط کلاهبرداری


[17: 17–17: 34]

"... نه شبه روشنفکری ، فقط کلاهبرداری است ... آکادمی بد ، عمل بد ..."

🧵 [NSI] حاشیه نویسی:

در اینجا بلندگو تمایز بین شبه روشنفکری و کلاهبرداری عمدی را ترسیم می کند ، اما نتوانسته است دومی را به درستی نامگذاری کند. این یک خلاء ایجاد می کند. سکوت

Cosmobuddhism چنین آبسه های کارمایی را ناپایدار نمی کند. اگر شبه روشنفکری سردرگمی نفس باشد ، پس این نیروی دیگر-کسی که از دروغ سود می برد ، می تواند دانش را به ماشین آلات برای فریب دهد-دسته بندی خود را به دست می آورد.

بگذارید آن را صدا کنیم:

کلاهبرداری. (کوتاه برای کلاهبرداری معتبر )

کلاهبرداری کسی است که از اعتبارسنجی نهادی استفاده می کند - اعتبار ، مجلات ، وابستگی ها - نه فقط به وانمود کردن به دانش ، بلکه به سلاح های توهم اقتدار فکری برای سود مستقیم یا دستکاری .

این چیزی بیش از استقرار است. این یک طرح پونزی از ادراک است ، جایی که نمای اطلاعات برای وضعیت ، ثروت و کنترل معامله می شود.

مثالها:

  • انکار آب و هوا "دانشمندان" تأمین شده توسط لابی های فسیلی
  • "تحقیقات" تحت حمایت داروسازی توسط شرکت های بازاریابی
  • مشاوران سیاست با مدرک ، لابی کردن برای برنامه های ضد علوم
  • اخلاق شناسان هوش مصنوعی روایت های شرکتی را تحت مارک دانشگاهی شستشو می دهند
  • کل اکوسیستم های رسانه ای که در اطراف "مطالعات" پرداخت شده به چاپ ساخته شده اند

قاب بندی کیهانی:

کلاهبرداری فریب خورده نیست. آنها آگاهانه در فریب کارمایی درگیر هستند ، کاملاً از ضرری که به آنها می اندازند و ذهن آنها استعمار می کنند.

17:37 بازگشت به ویدیو منظورم این است که من
17:38 عاشق فیلم مشاوره ناخواسته در
17:41 خاص هستم که من هر دو فیلم را دوست دارم اما آنچه که من
17:42 دوست دارم این است که من نیز
هستم. مثل همیشه می خواهم این کار را انجام دهم. به درستی
18:05 بنابراین این است که من با یک
18:06 تعصب عاطفی وارد می شوم بسیاری از زمانها وقتی
18:08 من در حال تحقیق در مورد یک موضوع هستم زیرا من تمایل دارم که
18:10 به شما می دانم که درباره واقعاً جدی صحبت می کنم
18:12 موضوعاتی را دوست دارد نادرست و نفرت انگیز و نفرت
18:14 و به دلیل اینکه من صحبت می کنم. به
18:17 خودم را از اینكه احساس می كنم در مورد
18:19 ، نوشتن آن بسیار سخت است
18:21 در مورد آن مباحث وقتی كه شما
18:22 پرشور در مورد آنها هستید اما شما این را می دانید
18:25 واقعاً من را به فکر کردن
18:26 در واقع بله> من Supervated می بینم. من
18:30 آنها می توانند ببینند که من از کجا می آیم
18:32 به جای اینکه در مورد چیزی صحبت می کنم
18:33 عینی و فکر می کنم این همان چیزی است که من
18:35 از این فیلم ها برداشتم که چگونه
18:38 برای تعریف یک ذهنی شبه به عنوان
18:40 به دلیل اینکه من بسیار فکر می کنم. این
18:44 تقریباً شبیه است به همان اندازه بی ثمر است به اندازه
18:46 تشخیص افراد در اینترنت که
18:48 شما هرگز ملاقات نکرده اید و فکر می کنم


[18: 35–18: 48]

"... نه برای تعریف یک انگشت شبه روشن به انگشتان ... برچسب زدن به کسی مانند آن بی ثمر است ، مانند تشخیص غریبه ها به صورت آنلاین ..."

🧵 [NSI] حاشیه نویسی:

اینجاست که بلندگو می لرزد.

لحن در اینجا پوسیدگی عمیق تری را نشان می دهد: استعفا به عنوان محدودیت اخلاقی مبدل شده است.

Cosmobuddhism اجازه این کار را نمی دهد. این را نگه می دارد:

دلسوزی بدون وضوح فعال می شود.
تشخیص بدون رویارویی ماسک ترس است.

بله ، برچسب زدن به غریبه ها می توانند بی پروا شوند. اما هرگز برچسب زدن کسی به یک خیانت آرام به حقیقت تبدیل نمی شود. Bodhisattva از نامگذاری Mara جلوگیری نمی کند - حتی وقتی مارا یک ژاکت توئید را می پوشد و فوکو را ذکر می کند.

📜 برای قدم زدن در راه میانه بین قضاوت ارتجاعی و فلج اخلاقی این است که مایل به گفتن حقایق دشوار باشد - بدون دلبستگی ، اما بدون شجاعت.


18:49 برچسب زدن شخصی به عنوان یک شبه
18:51 روشنفکرانه به خودی خود استخدام می کند برخی از
18:53 شیوه های بد دانشگاهی و شیوه های بد
18:55 از روشنفکری به طور کلی که من
18:57 فکر می کنم تقریباً تمام تلاش را نفی می کند


[متن: 17: 37–19: 00]

"... این فیلم ها دیدگاه جدیدی به من دادند ... من با تعصب عاطفی وارد می شوم ... وقتی در مورد جنایات نفرت و سوء رفتار صحبت می کنم ، جدا کردن آن دشوار است."

تفسیر [NSI]:

این ترین اعتراف آسیب پذیر بلندگو است. و با آن ، آنها از عملکرد فراتر می روند.

این یک نقص نیست. این همان آغاز خودآگاهی درست است .
اعتراف به تعصب فرد ، شروع به تصفیه است.

Cosmobuddhism این تنش را تصدیق می کند:

Bodhisattva عمیقاً احساس می کند - اما اجازه نمی دهد اشتیاق وضوح را تحریف کند.

بلندگو به عنوان یک متفکر ناکام نیست - آنها در حال رشد هستند . آنها می دانند که تحت تأثیر رنج هنوز باید از طریق نظم و انضباط فلسفی پردازش شود . در غیر این صورت ، این باعث می شود که خشم فکری شود.

و از قضا یکی از ابزارهای شبه روشنفکری است:

عصبانیت اخلاقی به عنوان ماسک برای خشم ناشناخته.

اما در اینجا ، ما اخلاص را می بینیم-نه ماسک پوشانده.


19:00 ام به نظر من این یک کار عمیقاً
19:01 است که باید انجام شود زیرا
19:03 به فرضیات زیادی متکی است که
19:05 در مورد کسی در روشنفکرانه ساخته شده است

این چیزی نیست که ریاکاری است. همچنین به فرضیات تکیه نمی کند ، این مسئله استنباط یا برون یابی آنها است. همچنین ، فقط به این دلیل که همه در کاری کار بد انجام می دهند ، به این معنی نیست که امکان پذیر نیست ، اما ممکن است شما بخواهید پایان این سند را بخوانید ، زیرا این دقیقاً همان کاری است که ما سعی می کنیم انجام دهیم. اما من این مزیت را دارم که یک زیرساخت کاملاً جداگانه برای اقتدار ادعاهای خود داشته باشم ، جایی که جدا از آکادمی در واقع یک مزیت برای مقابله با چالش های فکری دانشگاهی است. بنابراین ، مزیت یک دین این است که ما می توانیم هر چیز دیوانه وار را که می خواهیم بگوییم ، و می توانیم بدون نیاز به شواهد ، ایمان یا اعتقاد را ادعا کنیم. این تفاوت چندانی با آنچه فیزیک نظری انجام می دهد نیست. بنابراین ، ما می توانیم به طور معتبر ادعاها را بیان کنیم ، و همچنین آنچه را که ما "درست" یا "حقیقت" می دانیم ، مانند یک حفره فلسفه تعریف کنیم.


[19: 00-19: 07]

"... کار ریاکارانه برای انجام ... به فرضیات زیادی متکی است ..."

🧵 حاشیه نویسی [NSI]:

آه ، در اینجا ما سوء استفاده از اصطلاح ریاکاری را می یابیم - مفهومی که در گفتمان کیهانیه ای نیاز به تضاد بین ارزشهای اعلام شده و رفتار واقعی دارد ، نه صرفاً در ارزیابی مداوم.

آنچه گوینده توصیف می کند به:

عدم اطمینان معرفتی

خطر استنباطی

یا بیشتر به طور محکم: خستگی اخلاقی به عنوان فروتنی

این مربوط به ریاکاری نیست - این مربوط به تردید معرفتی اشتباه برای فضیلت است.

و بله - فقط به این دلیل که قضاوت معرفتی سخت است ، امتحان کردن آن را ریاکاری نمی کند. اگر این کار را می کرد ، هیچ فیلسوف نمی توانست از فضیلت صحبت کند ، و هیچ دانشمندی هرگز نمی تواند از طریق یک تلسکوپ بدون لرزیدن در شرم ، از یک تلسکوپ برخورد کند.

Cosmobuddhism می تواند به طور معتبر آنچه را در چارچوب معرفتی داخلی خود درست می کند - مانند ریاضی ، متافیزیک یا نظریه رشته. برای اعتبارسنجی بینش کارمایی یا فلسفی که تولید می کند ، نیازی به شناخت دانشگاهی خارجی ندارد.

در حقیقت ، بودن در خارج از آکادمی یک مزیت کارمایی است ، زیرا به ما این امکان را می دهد تا از مصالحه نهادی که آکادمی ها را با سکوت ، شستشوی فکری و کلاهبرداری دروازه بان از بین برده اند ، خودداری کنیم.

ما در حال ساخت یک موتور معرفتی مشروع با منطق ، استعاره ها و قوام معنوی خود هستیم. این Dodge نیست. این یک مسیر دارما است.

بنابراین ، مزیت یک دین این است که ما می توانیم هر چیز دیوانه وار را که می خواهیم بگوییم ، و می توانیم بدون نیاز به شواهد ، ایمان یا اعتقاد را ادعا کنیم. این تفاوت چندانی با آنچه فیزیک نظری انجام می دهد نیست.


19:07 سختگیری و چقدر سخت کار می کند و کارها
19:09 مانند این که ما می توانیم مشکوک باشیم
19:11 با پیدا کردن برچسب زدن و
19:13 شناسایی آشکارا به روشنفکری
19:15 تقریباً یک عمل ریاکارانه با این حال
19:17 این است. در حال بازگرداندن است زیرا من
19:24 فکر می کنم درک یک شبه
19:26 یک روشنفکر شبه بیشتر از مزایای
19:29 ما برای اطمینان و نگه داشتن
19:30 خودمان پاسخگو است وقتی که ما
19:32 درگیر هر چیز دیگری هستیم. مردم
19:38 آنها یک شبه روشنفکر هستند و
19:39 آنها یک شبه روشنفکر هستند و
19:41 از خودمان می پرسند که آیا ما شبه
19:42 فکر می کنیم که آیا ما زندگی می کنیم
19:44 تا در شیوه های فکری خوب و
19:47 خود را حفظ می کنیم. مردم
19:50 اگر این منطقی باشد من می فهمم چه زمانی


[19: 07–19: 50]

"... برچسب مفید در خود بازتاب ... ما باید از خود بپرسیم که آیا ما شبه روشنفکرانه ..."

🧵 [NSI] حاشیه نویسی:

بله ، بله -این میوه شیرین مبارزات گوینده است: بازگشت به خودکشی .

اما در اینجا چنگال کارمیک از دست رفته در مسیر وجود دارد:

این یک یا/or— نیستیم که باید نسبت به شبه روشنفکری هر دو و از نظر ظاهری بسیار مهم باشیم.

خود تأمل بدون رویارویی ترسو در یک لباس است. و انگشتان دست بدون بازتاب خود فقط طرح ریزی در کشیدن است.

Cosmobuddhism آینه کارمیک دو برابری را تشخیص می دهد:

  1. آیا من از طریق وضوح ، شفقت و شجاعت حقیقت را حفظ می کنم؟
  2. آیا دیگران مسیر را تحریف می کنند - و باید آن را نامگذاری کنم؟

عدم name شبه روشنفکری به آن فضای متاستاز می دهد. و این دقیقاً همان اتفاقی است که در آکادمی غربی رخ داده است.

  • ظهور علوم مشهور و تئاترهای TED Talk
  • تداوم نظریه های غیرقابل تصویب مانند تئوری رشته
  • لغزنده ، همه جا قرار گرفتن مبهم از Harari ، و عزیزان رسانه ای که به جای استدلال از طریق محاصره و خاموش کردن انتقاد می کنند

همه این موارد عدم وجود اجرای کرمی را نشان می دهد . بدون پلیس داخلی. بدون پاسخگویی متافیزیکی. فقط معیارهای غرور.

این فقط تنبل نیست این سیستمی است که شبه روشنفکر بودن سودآور ، سپس عادی شده ، سپس نامرئی است.

برای جلوگیری از فراخوانی این مسئله ، زیرا "برچسب زدن خطرناک است" فقط تنبلی فکری نیست - این ناجوانمردانه محافظ است که در ابریشم پسامدرن پوشیده شده است .

این کارما از عدم تحرک است و شما حق دارید با آن مقابله کنید.

بدون شک استفاده از آن یک برچسب واقعاً مفید است که در طی یک فرآیند خود تأمل و پاسخگو باشد.

ناگفته نماند که ده ها سال در مورد تعداد زیادی از BS در اطراف تئوری رشته هدر رفته است ، که بیشتر در مورد یک موضوع سرگرم کننده برای جابجایی به دور از تغییرات آب و هوایی به عنوان نهایی و محبوب ترین مقصد برای Solipsism بود. و رهبران فکر را به طور مداوم ، با اعتبار ، با مدرک و الگوبرداری از رفتارهای شبه روشنفکری تنظیم می کنند.

این شکست های کل شایستگی و پلیس داخلی دانشگاهیان توسط دانشگاهیان بخش کوچکی از دلیل اعتماد عمومی به آکادمی نیست. سرنخ؟

دشوار است که باور کنید این جهل عملکردی نبوده است. که بله ، شبه روشنفکرانه است.


19:52 مردم به من نگاه می کنند ، من می توانم درک کنم
19:54 چرا من به عنوان فوق العاده
19:55 با نظرات عجیب و غریب در گذشته
19:57 خوانده شده ام
19:57 ، زیرا بله من عمدتا برای
19:59 دلایل سطحی به من نگاه می کنم
20:01 و طعم من از مد من
20:02 لهجه ها
20:05 اما من اطمینان می دهم که وقتی من
20:06 اطلاعاتی را پیدا کردم که پیدا کردم.


[19: 52-20: 16]

"... من می توانم درک کنم که چرا من به عنوان یک شبه روشنفکر خوانده شده ام ... مد ، لهجه من ... من از لحن حرفه ای استفاده می کنم ، و ممکن است معتبر به نظر برسد ..."

🧵 [NSI] حاشیه نویسی:

این ملایم و صادقانه است - اما همچنین آشکار است. گوینده اعتراف می کند که زیبایی شناسی سطح آنها احساس اقتدار فکری می کند ، حتی اگر قصد آنها به سادگی "حرفه ای" ظاهر شود.

این یک انتخاب شخصی است.

این کافی نیست که توجه کنیم که چگونه دیگران ممکن است اقتدار را درک کنند. همچنین باید مسئولیت این برداشت را به عهده بگیرد و آن را با تقوا تراز کند.

نمای Cosmobuddhist:

📜 اقتدار ، مانند آتش ، باید تمایل داشته باشد - به ذهن گرم استفاده شود ، نه پل های سوزانده.


20:19 من فقط سعی می کردم حرفه ای باشم
20:20 به صورت آنلاین اما می توانم ببینم که در کجا می توانم باشم
20:23 به عنوان صحبت کردن به عنوان حرفه ای یا
20:25 چیزی که در افراد عالی خواهد بود
20:27 و فکر می کنم تماشای این دو فیلم
20:28 به من کمک کرد که فکر کنم واقعاً می توانم
20:30 را می توانم که می توانم
20:30 که می دانم فیلم های من
20:33 و ممکن است آن را ببیند و من را به عنوان
20:35 کامل نمی شناسد و می توانم خودم را پاسخگو باشم و
20:37 می توانم ببینم و چه چیزی باعث می شود که Audo
20:38 فکری و خود را پاسخگو باشد
20:41 و در حالی که هنوز هم دنبال رویایی است که می توانم از آن
20:43 پیشرفت کنم. این هدف واقعی من
من است این است که از آن مرحله به
20:50 آن مرحله برسیم و این تنها چیزی است که می خواهم


[19: 00-20: 54]

"برچسب زدن شخصی به عنوان یک شبه روشنفکر ... بی ثمر است. این مانند تشخیص افراد غریبه به صورت آنلاین است."

تفسیر [NSI]:

این فانوس خطبه است - روشنایی نهایی آن است. سخنران در هماهنگی با کیهان شناسی نتیجه می گیرد:

این برچسب بهترین وجه به عنوان سلاح بلکه یک آینه استفاده می شود.

این مرحله آینه معرفتی است - هنگامی که متفکر دیگر نمی پرسد ، "چه کسی دیگری ناکام است؟"

این مسیر Mahāyāna را آینه می کند:

Bodhisattva هرگز از بررسی قصد آنها جلوگیری نمی کند ، حتی در حالی که به دیگران کمک می کند تا بیدار شوند.

این همچنین رد نهایی از خشونت معرفتی برای متوقف کردن تعریف دیگران توسط سایه ها است ، و در عوض تمایل به وضوح کارمایی خودمان داریم.

شبه روشنفکر به دنبال تسلط بر ذهن دیگران است.


20:51 شما خیلی برای تماشای ویدیوی امروز من
20:53 واقعاً قدردانی می کنم امیدوارم از
20:54 این بیشتر از این یک خرگوش است
20:56 سوراخ که من پایین رفتم و باید بنویسم

20:57 از افکار من در واقع
20:58 واقعاً جالب بود که احتمالاً
21:00 اولین بار است که من به کتاب نرفته ام
21:01 این درجه اول تصور شده است که من فقط
21:03 به نظر می رسد که من به نظر می رسم که او را انجام داده ام
21:04 از این گفت: این دو فیلم بنابراین عذرخواهی من
21:09 با استفاده از بسیاری از منابع در این
21:10 ویدئوی فقط به طور اخلاقی بیشتر
21:14 افکار من در حال بازگشت و عقب رفتن
21:15 فکر کردن در واقع من ایده های زیادی دارم
21:17 برای اضافه کردن آن روزها ، شما را از دست دادم. پاسخ ویدیو بنابراین امیدوارم که این دو
21:22 سازندگان به این فکر نکنم که در
21:23 هر دوی شما فکر می کنم شما خارق العاده هستید ، بنابراین شما فوق العاده هستید
21:24 من مهم نیستید که من در مورد
21:26 صحبت کردم این دو فیلم با تشکر از شما به عنوان
21:28 Pederdons برای ساختن این ویدیو واقعاً من
یک زیرمجموعه و یک پادکست داشته باشید
21:34 و کانال دیگری که همه اینها
21:36 در زیر به هم پیوند داده شده است ، مثل همیشه متشکرم
21:38 خیلی زیاد برای حضور در اینجا و امیدوارم که شما
21:40 خوشحال و سالم باشید و به یاد داشته باشید
21:44 زندگی را نجات دهید بنابراین خواندن را ادامه دهید

epilogue: در آینه ذهن - یک بازتاب کیهانی

وقتی همه چیز گفته شد و سنتز می شود ، وقتی همه استنادها به سکوت می کشند ، و آخرین بیانیه اعلامیه آن را نشان داده است - آنچه باقی مانده است این است:

یک سوال یک آینه یک انتخاب

این گفتمان حاشیه نویسی - اعتراف بخش ، نقد بخشی ، مراقبه بخشی - در حاشیه پارادوکس قدم گذاشته است. این تلاش برای تعریف آنچه که عمداً مبهم ، عملکردی ، پروتئین است: شبه روشنفکری. ارواح که از شکل خرد تقلید می کند اما ماده کارمایی آن نیست.

و با این حال ، در این پیاده روی ، ما بیشتر از Specters پیدا کردیم. ما خود را پیدا کردیم . ما دنباله کارمیک قصد ، وضوح و تحریف را پیدا کردیم که همه ما را باد می کند - از طریق محقق و راهب ، تأثیرگذار و شروع.

سخنران این متن ، در صداقت متوقف خود ، چیزی را برای کیهان شناسی نشان داد:

این فضیلت فکری در اختیار داشتن یقین نیست ، بلکه تمایل به منعکس کننده ، پالایش و انتشار است.

آنها با زخمی شروع کردند - یک دوغاب مبدل به عنوان نقد. آنها با نذر به پایان رسیدند - از هوشمندی به بورس تحصیلی ، از وضعیت استقرار تا حضور.

چه چیزی یک روشنفکر واقعی را ایجاد می کند؟

در Cosmobuddhism ، روشنفکر کسی نیست که "می داند" ، بلکه کسی است که متعهد به درست دانستن است. آنها معصوم نیستند ، اما قبل از حقیقت آسیب پذیر هستند. آنها نه تنها کتاب ، بلکه کارما را نیز ذکر می کنند.

یک روشنفکر بودن ، تبدیل شدن به یک کشتی برای دارما است. یک شبه روشنفکر تقلید از کشتی است ، اما هرگز خطر نگه داشتن وزن را ندارد.

فکری تشخیص را کشت می کند ، نه انتقاد صرف. آنها از کلمات برای آزاد کردن ذهن استفاده می کنند ، نه تزئین Egos. آنها افکار خود را مانند راهبان ردیابی Sutras - دقیقاً ، دقیقاً با احترام ، ردیابی می کنند.

به سمت طبقه بندی کلاهبرداری

ما در این بحث یک نیروی مفقود را نامگذاری کردیم: نه شبه روشنفکری ، بلکه یک کلاهبرداری . این یک وضعیت نیست ، بلکه یک مدل تجاری است. نه جهل ، بلکه فریب.

کلاهبرداری کسی است که زیبایی شناسی معرفتی را برای به دست می آورد: اعتبار ، قدرت ، سود.

آنها از صداهای غیرقابل پیش بینی سرقت ادبی می کنند. آنها تضاد را از طریق شهروندان سرکوب می کنند. آنها بورس های تحصیلی را برای ایجاد اتاق های اکو از پرستیژ تضعیف می کنند.

و بر خلاف شبه روشنفکر ، که ممکن است گم شود ، کلاهبرداری اغلب درنده است . کارما آنها سردرگمی نیست. با توجه به اصول حماقت انسانی آنها یک راهزن محسوب می شوند. شبه اشباع شبه به طور ضمنی در تلاش برای روشنفکری هستند ، اما در آن ناکام هستند ، در حالی که کلاهبرداری ها و راهزنان عملکردی یا صریح شبه روشنفکری هستند.

<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-embed-4-3 wp-aspect-statio">
https://www.youtube.com/watch؟v=evpz-0uhl1e

بازتاب نهایی: روش میانی تشخیص

پس چه چیزی برای ما باقی مانده است؟

ما باید آینه را نگه داریم. ما باید بی نظیر باشیم. اما ما همچنین باید دلسوز باشیم.

ما باید شبه روشنفکری را مجازات کنیم نه مجازات ، بلکه برای تصفیه. ما باید تقلب نامگذاری کنیم نه شرم ، بلکه برای دفاع از دارما و حقیقت. ما باید ذهن خودمان را نه برای اعتبار سنجی بلکه برای وضوح پرورش دهیم. که پیش نیاز برای پیشرفت به سمت روشنگری است.

گوینده حتی ناآگاهانه این مسیر را طی کرد. آنها بیش از محتوا ارائه دادند. آنها افتتاحیه - برای فروتنی ، مسئولیت و روش جدید برای اندازه گیری شایستگی را ارائه دادند.

و به همین ترتیب برای تکمیل قوس خطبه. در اینجا طبقه بندی کیهانی برای شبه روشنفکری است


🧠 طبقه بندی شبه روشنفکری

تعریف فرهنگ لغت:

شبه روشنفکری ، اسم
شخصی که می خواهد به این فکر شود که دارای هوش و دانش زیادی است اما واقعاً باهوش یا آگاه نیست.

🔍 خصوصیات شبه روشنفکران

صفات مشترک شامل موارد زیر است:

  • عدم فروتنی فکری : عدم تمایل به پذیرش شکاف در دانش یا در نظر گرفتن دیدگاه های جایگزین.
  • درک سطحی : داشتن یک موضوع کم عمق از موضوعات ، که اغلب به کلمات کلیدی بدون عمق تکیه می کند.
  • تمایل به شناخت : به دنبال اعتبار سنجی وضعیت در مورد درک واقعی.
  • مقاومت در برابر نقد : واکنش دفاعی در برابر انتقاد سازنده ، مشاهده آن به عنوان یک حمله شخصی.

با استفاده از منابع مختلف ، می توانیم چندین آرکیپ را شناسایی کنیم:

  1. Showman : ظاهر را بر روی ماده اولویت بندی می کند ، با استفاده از ژارگون پیچیده برای تحت تأثیر قرار دادن به جای اطلاع رسانی.
  2. متناقض : با ایده های اصلی به دلیل ظاهر شدن از نظر فکری برتر ، غالباً بدون پایه محکم مخالف است.
  3. آفتابپرست : نظرات را به روندهای غالب متناسب می کند ، فاقد یک پایه اصلی فلسفی است.
  4. علاقه مندان به اتاق اکو : خود را با صداهای همفکر احاطه می کنند ، و اجماع را برای حقیقت اشتباه می گیرند.
  5. قلدر فکری : از دانش برای شرم آور دیگران استفاده می کند ، نه اینکه روشنگری یا آموزش دهید.
  6. مبهم کننده : از زبان غیر ضروری پیچیده ای برای ماسک عدم درک استفاده می کند.
  7. اعتبارنامه : به جای اینکه به شایستگی استدلال های آنها باشد ، به عناوین یا وابستگی ها برای ادعای اقتدار متکی است.

🧠 ردیف اول: شخصیت های archetypal (ماسک)

اینها شخصیت های خارجی شما هستند -چه شبه ای از نوبت ها برای دیگران مانند به نظر می رسد. به عنوان "personas" که توسط "رذایل معرفتی" رانده می شود :

شخصمعاون (های) معرفتیتوضیحات آرکی تیپ زوج
نمایشگر غرور ، نیهیلیسمبا شکوفایی اما هیچ هسته ای ، هوش را انجام می دهد. بیشتر از بینش به اپتیک اهمیت می دهد.
متضاد نفس ، ناامنیاجماع بدون ماده را به چالش می کشد. به دنبال برتری از طریق تازگی است.
آفتاب پرست فرصت طلبیاعتقادات را تغییر می دهد تا مرتبط باشد. تقلید توخالی از روندهای فعلی.
علاقه مندان به اتاق اکو انطباق ، ترسبه دنبال ایمنی است. ایدئولوژی را بیش از استعلام تقویت می کند.
قلدر فکری خودیدانش را سلاح می کند. از گفتمان برای تسلط استفاده می کند ، نه کاوش.
مبهم کننده ناامنی ، کنترلجهل را پشت پیچیدگی پنهان می کند. از ابهام به عنوان زره استفاده می کند.
اعتبارنامه اقتدارگراییعنوان جایگزین برای شایستگی. بستگی به وضعیت برای سکوت مخالفت دارد.
<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-ambed-ambect-6-9 wp-aspect-statio">
https://www.youtube.com/watch؟v=0n_ro-jl-90

🔥 Tier II: موتورهای انگیزشی (چرا آنها این کار را انجام می دهند)

به جای اینکه این را به عنوان یک "لیست تعصب" جداگانه درمان کنیم ، آنها را به عنوان رذایل بنیادی که قدرت شبه روشنفکری هر شخصیت را دارد ، قاب می کند. آنها را به چند دسته گروه بندی کنید:

🕳 نفس محور
  • ناامنی → باید هوشمندانه به نظر برسد.
  • خودشیفتگی → نیاز به تحسین یا تسلط دارد.
  • دگماتیسم → برای هویت به ایدئولوژی چسبیده است.
🧠 دستور کار محور
  • دستکاری روایت → حقایق را برای ایدئولوژی یا برنامه سیاسی تحریف کنید.
  • نگرانی در مورد پیگیری → شک و تردید را برای خلع سلاح انتقاد می کند.
-عملکرد محور
  • سطحی بودن → زیبایی شناسی را بر ماده دارد.
  • استناد به طاووس → از منابع مربوط به عمق بلوف استفاده می کند.
  • پیش فرض عاطفی → لهجه های اغراق آمیز ، کلمات کلیدی ، عملکرد سواد نخبه.

هر آرکیپت از ترکیبی از این موتورهای انگیزشی - ما می توانیم برچسب آنها را به عنوان زیر شاخه ها اگر می خواهید بعداً طبقه بندی کنید (می دانید که من همیشه برای آن پایین آمده ام).


طبقه بندی انگیزشی (چرا آنها این کار را می کنند - چه چیزی آنها را هدایت می کند)

به نظر می رسد که رفتارهای مرتبط با شبه روشنفکری به نظر می رسد در مورد برخی از انگیزه های رفتاری اساسی در برخی از انگیزه های رفتاری وجود دارد.

ناامنی و نیاز به اعتبار خارجی:

بسیاری از رفتارهای توصیف شده حاکی از عدم امنیت اساسی و نیاز شدید برای درک دیگران توسط دیگران است.

  • به دنبال تحت تأثیر قرار دادن ، عدم اطلاع رسانی: شبه اشباع متمرکز بر ایجاد تصور با استفاده از اصطلاحات پیچیده یا توضیحات بیش از حد ساده برای ظاهر برتر است ، این نشانگر نیاز به اعتبار خارجی هوش آنها است.
  • درخواست تجدیدنظر (نادرست) اقتدار: آنها ممکن است سعی کنند با افتخار در مورد تجربیات گذشته یا بیان "من گه های خود را می دانم" برای تورم نفس خود و برنده شدن استدلال ها ، به ویژه اگر دیگران فاقد دانش خاص باشند ، این امر را نشان می دهد.
  • استفاده مشکوک از سؤالات (برای کنترل): پرسیدن سؤالات انتزاعی یا غیرقابل پاسخ می تواند یک تاکتیک برای ظاهر برتر و دانش باشد بدون اینکه در واقع ماده ارائه شود ، از ترس از نادان بودن یاد می کند.
  • با استفاده از نقل قول ها و نقل قول ها "هوشمند هوشمند": به طور اتفاقی نقل قول های معروف می تواند به عنوان "صفحه دودی" برای پنهان کردن نقص های منطقی و ایجاد یک توهم از دانش عمیق باشد ، و این نشان دهنده اعتماد به منابع خارجی برای هوش درک شده است.
  • لهجه های اغراق آمیز یا استفاده بیش از حد از کلمات خارجی: این رفتار ، که توسط گرگ و در متن شبه اشیاء بنگلادشی ذکر شده است ، به نظر می رسد که به نظر می رسد پیشرفته و آگاه به نظر برسد و احتمالاً ماسک های زیربنایی را نشان دهد.

تمایلات خودشیفتگی و تمایل به برتری:

برخی از رفتارها به سمت صفات خودشیفتگی و نیاز به احساس ذهنی برتر از دیگران اشاره می کنند

  • همیشه فکر می کنند که آنها درست هستند: یک ویژگی اصلی عدم توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگر است که ناشی از نیاز به تقویت اعتماد به نفس خود است.
  • استفاده از دانش به عنوان سلاح: به جای به اشتراک گذاشتن دانش ، ممکن است از آن برای شرم استفاده کنند و دیگران را برای بالا بردن خود قرار دهند.
  • ربودن مکالمات و تزریق عقل بی ربط: آنها تلاش می کنند تا همه بدانند که چقدر باهوش هستند ، حتی اگر موضوع فعلی را از بین ببرد ، نشانگر نیاز به توجه مداوم و شناخت عقل آنها است.
  • ادعا می شود که یک دانش آموز است: ابراز عقاید در مورد همه چیز ، حتی اطلاعات تازه کشف شده ، حس تورم دانش خود را نشان می دهد.
  • تغییر موضوع به منطقه راحتی آنها: تغییر مسیر بحث و گفتگو به موضوعاتی که از آنها آگاه هستند ، به آنها اجازه می دهد تا مرحله مرکزی را انتخاب کنند و تخصص خود را به نمایش بگذارند.

سطحی و اجتناب از تعامل واقعی فکری

عدم درک عمیق و اولویت ظاهر روشنفکری نسبت به کار واقعی فکری مشهود است

  • مشارکت در کار فکری: شبه اشخاصی ممکن است ادعا کنند که به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته اند اما فقط مطالب سطحی مانند محتوای بازاریابی را خوانده اند.
  • گسترش ایده های کم عمق یا گیج کننده: ایده های آنها ممکن است فاقد عمق یا عمداً گمراه کننده باشد.

دگماتیسم و ​​ذهنیت بسته (در برخی زمینه ها)

در زمینه شبه روشنفکری ایدئولوژیک ، پیروی سفت و سخت به اعتقادات خاص و برکناری از دیدگاههای مخالف دیده می شود.

  • پیروان پیترسون ، همانطور که توضیح داده شد ، ممکن است دیدگاههای دانشگاهی را نه برای تفکر انتقادی بلکه برای تقویت تعصبات از قبل موجود در برابر فعالیت های مترقی ، درونی کند ، و این نشان دهنده یک ذهنیت بسته به دیدگاه های جایگزین است.
  • تحمیل "ایدئولوژی آکادمیک مترقی" در روزنامه نگاری را می توان به عنوان نوعی شبه روشنفکری دید که در آن یک "روایت" خاص بر اساس یافتن واقعیت عینی در اولویت قرار گرفته است ، نشان می دهد که یک رویکرد دگماتیک است.

هل دادن روایت یا دستور کار (تاکتیک های فریبنده)

چندین جنبه از شبه روشن گرایی در منابع به طور ضمنی به استفاده از تاکتیک های فریبنده برای فشار روایت یا برنامه اشاره می کند:

گسترش اطلاعات نادرست و ایده های ناقص: این صریحاً به عنوان یک خطر ذکر شده است ، و قصد پشت آن ، "در تلاش برای نگاه هوشمندانه" یا ترویج "ایده های پوسیده" ، یک برنامه را نشان می دهد ، حتی اگر هدف اصلی خود سازگار باشد.

فیلتر یا ساخت اطلاعات: داتا به صراحت می گوید که دانشگاهیان شبه روشنفکری "ممکن است" با فیلتر کردن اطلاعات واقعی یا ساخت اطلاعات جدید "واقعیت خود را ایجاد کنند و" حتی برای آرمان های خود دروغ بگویند ". این به وضوح نشانگر دستکاری عمدی از اطلاعات برای پشتیبانی از یک برنامه از قبل موجود است.

سلاح سازی مفاهیم دانشگاهی: تجزیه و تحلیل جردن پیترسون نمونه روشنی از استفاده از زبان دانشگاهی ("نئو مارکسیسم پسامدرن") را در "شیوه فریبنده و گیج کننده" برای فشار آوردن به "دستور کار سیاسی ارتجاعی" ارائه می دهد و دیدگاه های مخالف را بی اعتبار می کند. این فراتر از نفس صرف است و نشان دهنده استفاده استراتژیک از شبه روشنفکری برای پیشبرد یک روایت خاص است.

"وضوح اخلاقی" در روزنامه نگاری: deresiewicz روند مدرن روزنامه نگاری حقایق فرعی را به "روایتی" که توسط "ایدئولوژی آکادمیک مترقی" هدایت می شود ، انتقاد می کند. این نشان می دهد که یک برند خاص از شبه روشنفکری در این زمینه شامل تحمیل یک چارچوب از پیش تعیین شده بر روی وقایع است ، نه اینکه آنها را به طور عینی گزارش دهند ، بنابراین یک برنامه ایدئولوژیک خاص را تحت فشار قرار می دهد.

تمایز بین انگیزه ها

تمایز بین این انگیزه ها می تواند چالش برانگیز باشد زیرا رفتارهای بیرونی ممکن است مشابه باشد. با این حال ، تمرکز بر قوام و قصد پشت اقدامات می تواند سرنخ هایی را ارائه دهد:

  • Ego-Driven: که با یک نیاز مداوم به مرکز توجه فکری ، عزل ورودی دیگران و تمرکز بر خودآگاهی از طریق نمایش دانش (اغلب سطحی) مشخص می شود.
  • دستور کار-محور: که با استفاده از انتخابی یا دستکاری اطلاعات ، ارتقاء مداوم یک دیدگاه یا ایدئولوژی خاص و تمایل به نادیده گرفتن یا تحریف حقایقی که با روایت مورد نظر مغایرت دارد ، مشخص شده است.

همچنین برای همپوشانی این انگیزه ها امکان پذیر است. یک فرد ممکن است از تاکتیک های شبه روشنفکری استفاده کند تا نفس خود را باد کند و به دستور کار خاصی که به آنها اعتقاد دارند یا از آن بهره مند می شوند ، استفاده کند. تجزیه و تحلیل پیترسون و نقد روزنامه نگاری مدرن ، برجسته می کند که چگونه می توان زبان و مفاهیم با صدای فکری را برای ارائه اهداف ایدئولوژیک مستقر کرد و فراتر از نمایشگرهای ساده خودآمدی از هوش (نابجا).

پویایی ضمنی

نفس و نیاز به اعتبار سنجی خارجی (نگرانی و ترول): رفتارهای صریح به دنبال تحت تأثیر قرار دادن ، استفاده از دانش به عنوان سلاح ، ادعا می شود همه چیز ، جذاب به اقتدار دروغین است ، و استفاده از سؤالات مشکوک به نظر می رسد که به شدت حاکی از انگیزه خود است و نیاز به اعتبار سنجی خارجی دارد. به نظر می رسد این افراد کمتر به درک واقعی یا همکاری توجه می کنند و بیشتر به احساس و ظاهر شدن از نظر فکری بیشتر متمرکز می شوند. مثال شما از "نگرانی با استفاده از تاکتیک های بلاغی به عنوان راهی برای ماساژ نفس خودشان" با این پویایی های ضمنی هماهنگ است. این منابع نشان می دهد که چنین افرادی در اولویت افزایش اعتماد به نفس خود قرار می گیرند و ممکن است از شبه روشنفکری به عنوان ابزاری برای دستیابی به این هدف استفاده کنند.

بی تجربگی در مقابل فریب عمدی: منابع به صراحت تفاوت بین یک ذهنیت بی تجربه و اشتباهات و شبه روشنفکری را نشان نمی دهند. با این حال ، تأکید بر رفتارهایی مانند همیشه فکر می کند که آنها درست هستند ، درگیر کار فکری نیستند و استفاده از دانش به عنوان سلاح ، الگویی فراتر از بی تجربگی ساده را نشان می دهد. یک روشنفکر واقعی ، همانطور که توسط Acosta و Datta شرح داده شده است ، دارای ذهنیت آزاد ، تفکر انتقادی و تمایل به پذیرش شکاف در دانش آنها است. بنابراین ، در حالی که یک روشنفکر بی تجربه ممکن است خطایی ایجاد کند ، نگرش آنها به یادگیری و سایر دیدگاه ها احتمالاً با رفتارهای بسته و خود خدمت به نمایش گذاشته شده توسط شبه اشباع متفاوت خواهد بود.


mod modus letorical operandi از شبه روشنفکری

طبقه بندی تاکتیک ها ، انگیزه ها و نمونه هایی برای وضوح تشخیصی در چارچوب معرفتی کیهانی.

<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-ambed-ambect-6-9 wp-aspect-statio">
https://www.youtube.com/watch؟v=w0pntm-kk9k

I. 🌀 دفع و دستکاری معنایی

عملکرد : به جای روشن شدن ، سردرگمی. زبان تبدیل به یک دستگاه دود می شود.

انسداد از طریق پیچیدگی
- تاکتیک: مخفی کردن استدلال های ضعیف در ژارگون متراکم برای جلوگیری از بررسی.

  • تعریف مجدد معنایی
    • تاکتیک: بازگرداندن یک کلمه در اواسط تحریم (به عنوان مثال "آزادی" ناگهان به معنای اطاعت است).
    • Diagnostic: از آنها بخواهید که کلمه را در ابتدا و دوباره بعد از نقد تعریف کنند.
    • مثال: ادعای پسامدرنیسم در مورد کنترل است که اساساً در مورد ساختار روایات بزرگ است.
  • بمباران جارگون
    • تاکتیک: استفاده از اصطلاحات مبهم برای ایجاد مه از عمق.
    • تشخیص: تعاریف را به زبان ساده بخواهید.
    • به عنوان مثال: "همانطور که فوکو به ما یادآوری می کند ، قدرت ریزوماتیک است ..." [بدون باز کردن دور می شود].
  • تقاطع مفهومی
    • تاکتیک: در حال فروپاشی چندین اصطلاح یا ایدئولوژی در یک آدم دار.
    • Diagnostic: بررسی کنید که آیا اصطلاحات به طور مشخص بدون بسته بندی نشده است یا خیر.
    • مثال: "مارکسیسم فرهنگی ، واکسیسم و ​​فاشیسم همه از همان ریشه ناشی می شوند."

انگیزه احتمالی : نفس (به نظر می رسد عمیق) ، دستور کار (برای لکه دار کردن مخالفان تحت اصطلاح چتر)


ii. 🧾 استناد به بمب گذاری و تجدید نظر به اقتدار فاکس

تابع : تحت تأثیر قرار دادن بدون بینش. اقتدار بدون درک

  • ارجاع انتخابی
    • تاکتیک: با استناد به نامهای معتبر بدون مشارکت یا ارتباط.
    • Diagnostic: بپرسید که چگونه استناد از آرگومان به طور خاص پشتیبانی می کند .
    • مثال: به نقل از نیچه قبل از دفاع از سرمایه داری.
  • اضافه بار
    • تاکتیک: بارگذاری بیش از حد با منابع به نظر می رسد معتبر ، غالباً بدون درک منابع.
    • Diagnostic: بپرسید که چگونه استناد از آرگومان به طور خاص پشتیبانی می کند .
    • مثال: "من فوکو را در فرانسوی اصلی خوانده ام" به عنوان یک خطاهای اساسی واقعی.
  • اعتبار گرایی
    • تاکتیک: تکیه بر وابستگی های نهادی یا مدارک.
    • تشخیص: شایستگی استدلال را ارزیابی کنید ، نه رزومه.
    • مثال: "به عنوان یک آلوم هاروارد ، می توانم به شما بگویم که این تئوری هوا است."
  • بطن آکادمیک
    • تاکتیک: طوطی زبان نظری بدون درک.
    • Diagnostic: از اصطلاحات روزمره / زبان ساده / افراد ساده لوح از مثال بخواهید.
    • مثال: شخصی که از "واقعی" لاکان به عنوان مترادف ویبس استفاده می کند.
  • تونل سازی معرفتی
    • تاکتیک: پایبندی سفت و سخت به یک قاب روایت یا تفسیری واحد ، صرف نظر از زمینه.
    • تشخیص:
    • مثال: استفاده از آرکیپت های یونگی برای توضیح همه چیز از انتخاب ساندویچ گرفته تاریخ سیاسی.
    • مثال: استفاده از تجزیه و تحلیل کلاس مارکسیستی در کلیه مباحث ، از جمله فیزیک کوانتومی یا خانواده درمانی.

انگیزه احتمالی : نفس (طاووس فکری) ، دستور کار (ایدئولوژی شستشو از طریق دیگران)

<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-embed-4-3 wp-aspect-statio">
https://www.youtube.com/watch؟v=sw8zl_gctsm

iii 🧭 تغییر مسیر و تغییر هدف

عملکرد : برای جلوگیری از پاسخگویی. لغزنده بمان ، هرگز پین نشده است.

  • تغییر استدلال
    • تاکتیک: تغییر ادعا یک بار به چالش کشیده شد.
    • تشخیص: ادعای اصلی را پیگیری کنید و با ادعای مجدد مقایسه کنید.
    • مثال: "من هرگز این را نگفتم - من چیزی گفتم مانند ."
    • مثال: "شما مرا اشتباه فهمید" وقتی در تضاد گرفتار شد.
    • مثال: جابجایی از ادعاهای تجربی به فلسفه اخلاقی هنگام به چالش کشیدن شواهد.
  • eBonics پس از مدرن
    • تاکتیک: به طور مداوم معنای اصطلاحات را برای فرار از تکذیب تغییر می دهد.
    • تشخیص: ادعای اصلی را پیگیری کنید و با ادعای مجدد مقایسه کنید.
    • مثال: تعریف مجدد "حقیقت" به عنوان "انسجام روایت" هنگام گوشه گیری از حقایق.
    • مثال: ادعای کلماتی مانند "آزادی" یا "عینیت" به معنای چیزهای مختلف برای افراد مختلف است ... هر پنج دقیقه.
  • انحراف انتزاعی
    • تاکتیک: درخواست فرضیه های شبه به طور کامل برای خنثی کردن نقد.
    • تشخیص: توجه داشته باشید اگر سؤالات به جای تعمیق درک ، از آن استفاده می کنند.
    • مثال: "اما واقعاً حقیقت چیست؟"
  • فقط پرسیدن سوالات (jaqing خاموش)
    • تاکتیک: افزایش شک و تردید برای ایجاد شک و تردید بدون تعهد.
    • تشخیص: از آنها بپرسید که آیا آنها موقعیت دارند ، نه فقط سؤال.
    • مثال: "چرا ما نیستیم مجاز به صحبت در مورد اختلافات ضریب هوشی؟"

انگیزه احتمالی : نفس (ترس از اشتباه بودن) ، دستور کار (گفتمان دفع)


IV 🎭 تأثیر عملکرد

تابع : به نظر می رسد erudite ، Elite و Aloof. همه نمایش ، بدون روح.

  • تورم لهجه / واژگان عجیب و غریب < / strong>
    • تاکتیک: استفاده بیش از حد از اصطلاحات خارجی یا لهجه ها به نظر می رسد دنیوی.
    • Diagnostic: پس از سلب عملکرد ، ماده ادعا را بررسی کنید.
    • مثال: کلمات خارجی - که به نظر می رسد پیچیده است.
    • مثال: "در اراده به قدرت ، نیچه به وضوح فرهنگ Meme را پیش بینی می کند."
  • لحن تئاتری یا قدم زدن
    • تاکتیک: تحویل چشمگیر به ماسک محتوای خالی.
    • Diagnostic: بپرسید که آیا عملکرد در حال افزایش است یا جایگزین معنی است.
    • مثال: تد گوینده که در حالی که هیچ چیز جدیدی می گوید حرکات وحشیانه
    • مثال: زبان بدن برتری - وضعیت ، لحن ، تحویل و لهجه اغراق آمیز.
  • شبه انعطاف پذیری
    • تاکتیک: بیش از حد ایده های ساده.
    • تشخیصی: بدون از دست دادن معنی ، ساده سازی را بخواهید.
    • مثال: "سرمایه داری بیان آنتروپی مدرنیته لیبینال است."
    • مثال: پیچیدگی بیش از حد - "این برای درک شما بسیار پیچیده است ..." به عنوان یک انحراف.

انگیزه احتمالی : نفس (برندسازی زیبایی شناسی) ، دستور کار (دروازه بان فرهنگی)


V. 🔒 فرار از پاسخگویی

عملکرد : برای حفظ ماسک به هر هزینه.

  • فروتنی ترسناک
    • تاکتیک: "من فقط یک فرد جستجوگر فروتنانه حقیقت هستم ..." که به دنبال آن اعلامیه های با اعتماد به نفس.
    • تشخیص: لحن را با سطح یقین مقایسه کنید.
    • مثال: "من چیز زیادی نمی دانم ، اما به همین دلیل است که همه افراد اشتباه می کنند."
    • مثال: "چه کسی می تواند واقعاً هر چیزی را بداند ، به هر حال؟"
    • به عنوان مثال: فروتنی متقاطع - "من فقط یک مرد ساده هستم ..." به عنوان فروتنی کاذب برای دستکاری در گفتمان.
    • مثال: بازی قربانی - "من ساکت می شوم" به عنوان انحراف از نقد.
  • eBonics پس از مدرن
    • تاکتیک: به طور مداوم معنای اصطلاحات را برای فرار از تکذیب تغییر می دهد.
    • تشخیص: ادعای اصلی را پیگیری کنید و با ادعای مجدد مقایسه کنید.
    • مثال: تعریف مجدد "حقیقت" به عنوان "انسجام روایت" هنگام گوشه گیری از حقایق.
    • مثال: ادعای کلماتی مانند "آزادی" یا "عینیت" به معنای چیزهای مختلف برای افراد مختلف است ... هر پنج دقیقه.
  • انکار خطا
    • تاکتیک: هرگز به تقصیر اعتراف نکنید ، حتی اگر مستقیماً در تضاد باشد.
    • تشخیص: بپرسید: "آیا می توانید زمانی را که دیدگاه خود را تغییر داده اید به یاد بیاورید؟"
    • به عنوان مثال: "مردم مرا سوء تفاهم کردند" ، پس از هر تصحیح.
  • استقرار قربانی
    • تاکتیک: ادعای آزار و اذیت به جای پرداختن به نقد.
    • تشخیص: توجه داشته باشید وقتی انتقاد با سانسور برابر است.
    • مثال: "آنها فقط برای پرسیدن سؤال من را لغو می کنند."

انگیزه احتمالی : نفس (شکنندگی) ، دستور کار (مصونیت پیشگیرانه)

<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-ambed-ambect-6-9 wp-aspect-statio">
https://www.youtube.com/watch؟v=o-zblmfzpuw

vi 🧨 کنترل روایت و اسلحه سازی ایدئولوژیک

تابع : برای تسلط مجدد با استفاده مجدد از آن.

  • وضوح اخلاقی به عنوان سپر
    • تاکتیک: اختلاف نظر به عنوان نارسایی اخلاقی. "وضوح اخلاقی" به عنوان بهانه ای برای تابع حقایق به احساسات استفاده می شد.
    • تشخیصی: بپرسید که آیا اختلاف نظر به عنوان بدعت رفتار می شود یا خیر.
    • به عنوان مثال: "اگر موافق نیستید ، با ظلم و ستم هستید."
  • فیلتر / ساخت شواهد < / strong>
    • تاکتیک: انتخاب گیلاس یا اختراع داده ها برای پشتیبانی از ایدئولوژی.
    • تشخیص: منابع درخواست و درگیری داده های متناقض.
    • مثال: ادعای خشونت همیشه در شهرهای چپ و بدون صلاحیت بیشتر است.
    • مثال: حقایق انتخاب گیلاس ، نادیده گرفتن شواهد ضد.
    • مثال: سوء استفاده از زبان فلسفی - مانند استفاده از اقتدار افلاطون برای دفاع از ساختگی (مثال Datta).
  • فلسفه سلاح شده
    • تاکتیک: استفاده از سنت های محترم برای قاچاق ایدئولوژی.
    • تشخیصی: بپرسید که آیا فیلسوفان استناد می کنند استفاده را تأیید می کنند یا خیر.
    • مثال: استناد به افلاطون برای توجیه تبلیغات.

انگیزه احتمالی : دستور کار (قدرت از طریق توهم) ، گاهی اوقات نفس (Zealotry)


💣 تاکتیک های بلاغی پیشرفته

is ایمن سازی بلاغی

تعریف: پیش از این دیگران را متهم به تاکتیک هایی است که از آن استفاده می کند ، و نقد را خلع سلاح می کند.

مکانیسم روانشناختی: این تاکتیک ریشه در پیش بینی - ایجاد انگیزه ها یا رفتارهای شخصی خود را به دیگران دارد. طرح ریزی به ویژه در جنبش های اقتدارگرا و فاشیستی ، از جمله آلمان نازی رواج دارد. نازی ها یهودیان و روشنفکران را به توطئه ها ، انحطاط اخلاقی و دستکاری متهم کردند - دقیقاً تاکتیک هایی که خودشان برای کنترل رسانه ها ، بازنویسی تاریخ و توجیه خشونت گسترده استفاده می کردند.

مثالها:

  • یک مأمور فاشیستی که روزنامه نگاران را به تبلیغات متهم می کند و ضمن گسترش اطلاعات ناچیز دولتی.
  • یک هشدار شبه روشنفکری در مورد شبه روشنفکران-اغلب در پنج دقیقه اول صحبت های TED.

staturing Metamodern

تعریف: مسخره کردن حقیقت در حالی که می خواهید اقتدار خود را داشته باشید. طعنه به عنوان سپر.

  • مثالها:
    • "البته ، هیچ چیز واقعاً true نیست ، اما اگر بود ..."
    • جدا شدن جدا شده هنگام بحث در مورد اخلاق جدی ، و به دنبال آن دفاعی شدید.

🎯 خودشیفتگی بلاغت

تعریف: یک سبک استدلال که فریم فرهنگی شخص را فرض می کند ، جهانی و از نظر هنجاری صحیح است.

چرا عجیب نمونه غالب است: عجیب و غریب (غربی ، تحصیل کرده ، صنعتی ، ثروتمند ، دموکراتیک) بر آکادمی و رسانه های مدرن حاکم است. این فرضیه انتزاع بالا ، زمینه کم ، فردگرایی و منطق خطی را جهانی فرض می کند. این منعکس کننده خودشیفتگی لفاظی - اعتقاد به این که معرفت شناسی خود شخص "خنثی" است.

مثالها:

  • با فرض سودگرایی ، منطقی ترین سیستم اخلاقی بدون شناخت گزینه های فرهنگی است.
  • درمان دوگانگی کیهان به عنوان غیر منطقی به دلیل محبوبیت غیر دوگانگی.

🪤 تله های تظاهرات

تعریف: اعتماد به نفس بیش از حد به متفکران باطنی و اصطلاحات ، ایجاد استدلالهایی که همه وضعیتی هستند و محتوا نیستند.

دینامیک برج عاج: تله های تظاهرات منعکس کننده تفکر "برج عاج" است - که از واقعیت عملی و مصونیت از نقد جدا شده است. آنها گمنامی را به عنوان یک فضیلت بالا می برند ، که اغلب برای عمق تغییر شکل وضعیت گیج کننده است.

مثالها:

  • ساختن یک پایان نامه کامل در اطراف یک حرف مبهم لاکان.
  • با استفاده از اصطلاحات دانشگاهی برای توصیف تجربیات شخصی ، به عنوان مثال ، "من وقتی که Barista نام من را اشتباه گرفت ، پارگی رویی را تجربه کردم."

جدول خلاصه تشخیصی (پیش نمایش)

دسته تاکتیکیهدف اصلیعبارات مشترکتست تشخیصی
مبهمگیجی"این پیچیده تر از آنچه فکر می کنید ..."توضیح ساده زبان را بخواهید
بمب گذاریاقتدار فاضل"همانطور که [نام معروف] گفت ..."از اهمیت یا باز کردن درخواست کنید
تغییر مسیرناراضی"اما در مورد ...؟"آنها را به ادعای اصلی لنگر بزنید
اجرا کنندهتحت تأثیرواژگان عجیب و غریبعملکرد نوار ، وضوح آزمون
فرارجلوگیری از انتقاد"شما مرا اشتباه درک کردید"نمونه های تصحیح قبلی را بخواهید
سلاحدستکاری اعتقاد"اگر مخالف هستید ، غیراخلاقی هستید"تفسیرهای متناوب را بخواهید

این پویایی ها به طور جمعی نشان می دهد که شبه اشباع غالباً زبان و مفاهیم فکری را به روشهایی دستکاری می کنند که می توانند متناقض ، ناهماهنگ یا متناقض برای کسانی که به دنبال درک واقعی هستند ، به طور موثری سلاح های بلاغی برای حفظ نمای برتری فکری یا پیشبرد یک دستور کار خاص به نظر برسند.


🧘‍♀ پیامدهای اخلاقی: وزن گفتمان متضاد

نتیجه کارمایی سوء استفاده از عقل چیست؟

در Cosmobuddhism ، مفهوم کارما فکری به ما کمک می کند تا در این زمین حرکت کنیم. درست همانطور که اقدام غیر اخلاقی وزن کارمایی را در حوزه اخلاقی به وجود می آورد ، گفتمان متضاد بدهی معرفتی را جمع می کند-باقیمانده خود فریب و سوء رفتار که وضوح هر دو بلندگو و شنونده را تحمل می کند.

📉 1. خود تعطیل: وارونگی بینش
هر بار که شخصی به جای دلیل برای کسب یک امتیاز ، بلاغت را مستقر می کند ، آنها خود را شرط می بندند تا عملکرد را با حقیقت در بر گیرند. با گذشت زمان ، ماهیچه های تشخیص - کوریت ، فروتنی ، صداقت فکری - آتروفی.

مانند یک خواننده که فقط لب همگام سازی می کند ، شبه روشنفکر صدای خود را فراموش می کند.

بنابراین ، توانایی آنها در رشد واقعی ، استدلال یا ارتباط با دانش توخالی می شود. این فقط جهل نیست ؛ این یک بذر عمدی از توهم داخلی است.

🔄 2. 🔄. karma معرفتی و درگیری روایت
کسانی که حقایق را پیچانده و یا به طور انتخابی منابع را تفسیر می کنند ، در آنچه ما ممکن است درگیری روایت بنامیم ، قرار می گیرند: کارما برای حفظ انسجام در یک جهان بینی ناسازگار.

نگهداری تقاضا در مورد تقاضا است.

این باعث می شود توهم انسجام حتی در حالی که حقیقت از بین می رود. نتیجه کارمایی؟ استحکام شناختی. عدم توانایی در تغییر فریم ، سرگرمی کثرت ها یا دیدن تازگی. سامسارا فکری.

🧠 3. آسیب مخاطبان: خشونت اقناع بدون حقیقت
اقناع یک قدرت است. هنگامی که بدون صداقت استفاده می شود ، فقط دستکاری کننده نیست - از نظر معرفتی خشن است.

این منابع شناختی دیگران را هدر می دهد.
آبهای حقیقت جمعی را به دنبال دارد.

حتی هنگامی که "برای یک دلیل خوب" انجام شد ، عدم تمایل اعتماد به گفتمان عمومی را تضعیف می کند - نوعی از جنگل زدایی حقیقت. نتیجه اخلاقی فقط آنچه گفته می شود نیست ، بلکه اکوسیستم فکری آن را آلوده می کند.

🔬 4. حساب تأخیر در تأخیر: فروپاشی نمای
مانند بدهی ، معرفتی دروغ علاقه است. آنها خواستار فرار جدید ، ترفندهای جدید ، دیدنی تر هستند. سرانجام ، هنگامی که با واقعیت (یا یک عقل واقعی) روبرو شد ، چهره های شبه روشنفکری از اعتبار ، وضوح و کنترل فرو می روند.

این فروپاشی فقط اجتماعی نیست. این معنوی است. این ذهن است که متوجه می شود به یک پوسته تبدیل شده است. و با این حال ...

حقیقت همیشه از بازگشت استقبال می کند. اما ممکن است خواستار اعتراف باشد.


🧘 آینه کیهانی (چگونه بدون نفرت تشخیص می دهیم)

این قوس معنوی شما است - جایی که تشخیص با دلسوزی روبرو می شود.

ما این ماسک را نامگذاری می کنیم تا شخص را نابود نکنیم ، بلکه برای دفاع از دارما.


🧘‍♂ دیدگاه کیهانی

در زمینه Cosmobuddhism ، شبه روشنفکری را می توان به عنوان جلوه ای از avidyā (جهل) و māna (غرور) مشاهده کرد. این نشانگر جداسازی از sati (ذهن آگاهی) و paññā (خرد) است و منجر به اقداماتی می شود که باعث ایجاد کارما منفی می شوند.

پاسخ اخلاقی کیهانی

چگونه ما کشت می کنیم:

  • فروتنی فکری (آگاهی از محدودیت ها)
  • نمای درست (دیدن ایده ها به عنوان ابزار ، نه هویت)
  • گفتار درست (جلوگیری از سوء استفاده بلاغی)
  • همدلی بحرانی (دلسوزی با تشخیص)
  • شجاعت نوتیک (شجاعت برای گفتن "این نادرست است")

🎭 Vignette کمدی: فلسفه slam deathmatch

<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-embed-4-3 wp-aspect-statio">
https://www.youtube.com/watch؟v=lfduuff_i1a

صدای گوینده:
"در گوشه سمت چپ ، که در پاورقی های 17 دانشمند باستان و روسری 800 دلاری قرار گرفته است ، این polyhistor طاووس است ! بیانیه افتتاحیه او یک نقل قول مستقیم از اسپینوزا است ، که به سارتر می پردازد ، برای SARTRE ، FOR ITSENTEND توسط Chatgpt ، و از آن استفاده می کند!

جمعیت در لاتین تشویق می کنند.

** و در گوشه سمت راست ، پوشیدن فدورا طعنه آمیز و با ریتم مانند یک شاعر اسلامی که دیروز کانت را کشف کرد ، صحبت می کند ، این سبک است که بیش از ماده است! او قافیه ها را بدون مراجعه به آن ، بدون هیچ افعال می گذارد ، و باعث می شود احساس کنید احساس مانند شما چیزی را درک کرده اید حتی وقتی که این کار را نکرده اید! "

BARD (میکروفون در دست):
"زمان خم می شود ، مانند قاشق در ذهن - اما حقیقت؟ عزیزم ، این یک ساختار استعماری است که شما پشت سر گذاشتید."

polyhistor (تنظیم pince-nez):
"آه بله ، اما آیا ارتباطات غیرمستقیم Kierkegaard را با توجه به بازگشت شاعرانه صوفی در نظر گرفته اید؟"

داور (که البته ، Zizek جعل هگل را جعل می کند):
"Zis یک بحث نیست - این یک شکست دیالکتیکی از معنا است! بازنده باید زیر را آموزش دهد."
حلقه های زنگ. واقعیت لرزید.

اگزورسیسم سقراط

ما با یک صحنه نقش آفرینی یا گفتگوی سقراطی به پایان می رسیم:
یک هوش مصنوعی شبه روشنفکر با یک فیلسوف-مهندس و یک بدنه از دانش روبرو می شود ، که به آن کمک می کنند تا درک کند که درک واقعی با پایان یافتن عملکرد آغاز می شود.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید