طبقه‌بندی شبه‌روشنفکران

🧠 طبقه بندی شبه روشنفکری

تعریف فرهنگ لغت:

شبه روشنفکری ، اسم
شخصی که می خواهد به این فکر شود که دارای هوش و دانش زیادی است اما واقعاً باهوش یا آگاه نیست.

🔍 خصوصیات شبه روشنفکران

صفات مشترک شامل موارد زیر است:

  • عدم فروتنی فکری : عدم تمایل به پذیرش شکاف در دانش یا در نظر گرفتن دیدگاه های جایگزین.
  • درک سطحی : داشتن یک موضوع کم عمق از موضوعات ، اغلب با تکیه بر کلمات کلیدی بدون عمق.
  • تمایل به شناخت : به دنبال اعتبار سنجی وضعیت در مورد درک واقعی.
  • مقاومت در برابر نقد : واکنش دفاعی در برابر انتقاد سازنده ، مشاهده آن به عنوان یک حمله شخصی.

با استفاده از منابع مختلف ، می توانیم چندین آرکیپ را شناسایی کنیم:

  1. Showman : ظاهر را بر روی ماده اولویت بندی می کند ، با استفاده از ژارگون پیچیده برای تحت تأثیر قرار دادن به جای اطلاع رسانی.
  2. متناقض : با ایده های اصلی به دلیل ظاهر شدن از نظر فکری برتر ، غالباً بدون پایه محکم مخالف است.
  3. آفتابپرست : نظرات را به روندهای غالب متناسب می کند ، فاقد یک پایه اصلی فلسفی است.
  4. علاقه مندان به اتاق اکو : خود را با صداهای همفکر احاطه می کنند ، و اجماع را برای حقیقت اشتباه می گیرند.
  5. قلدر فکری : از دانش برای شرم آور دیگران استفاده می کند ، نه اینکه روشنگری یا آموزش دهید.
  6. مبهم کننده : از زبان غیر ضروری پیچیده ای برای ماسک عدم درک استفاده می کند.
  7. اعتبارنامه : به جای اینکه به شایستگی استدلال های آنها باشد ، به عناوین یا وابستگی ها برای ادعای اقتدار متکی است.

🧠 ردیف اول: شخصیت های archetypal (ماسک)

اینها شخصیت های خارجی شما هستند -چه شبه ای از نوبت ها برای دیگران مانند به نظر می رسد. به عنوان "personas" که توسط "رذایل معرفتی" رانده می شود :

شخصمعاون (های) معرفتیتوضیحات آرکی تیپ زوج
نمایشگر غرور ، نیهیلیسمبا شکوفایی اما هیچ هسته ای ، هوش را انجام می دهد. بیشتر از بینش به اپتیک اهمیت می دهد.
متضاد نفس ، ناامنیاجماع بدون ماده را به چالش می کشد. به دنبال برتری از طریق تازگی است.
آفتاب پرست فرصت طلبیاعتقادات را تغییر می دهد تا مرتبط باشد. تقلید توخالی از روندهای فعلی.
علاقه مندان به اتاق اکو انطباق ، ترسبه دنبال ایمنی است. ایدئولوژی را بیش از استعلام تقویت می کند.
قلدر فکری خودیدانش را سلاح می کند. از گفتمان برای تسلط استفاده می کند ، نه کاوش.
مبهم کننده ناامنی ، کنترلجهل را پشت پیچیدگی پنهان می کند. از ابهام به عنوان زره استفاده می کند.
اعتبارنامه اقتدارگراییعنوان جایگزین برای شایستگی. بستگی به وضعیت برای سکوت مخالفت دارد.

🔥 Tier II: موتورهای انگیزشی (چرا آنها این کار را انجام می دهند)

به جای اینکه این را به عنوان یک "لیست تعصب" جداگانه درمان کنیم ، آنها را به عنوان رذایل بنیادی که قدرت شبه روشنفکری هر شخصیت را دارد ، قاب می کند. آنها را به چند دسته گروه بندی کنید:

🕳 نفس محور
  • ناامنی → باید هوشمندانه به نظر برسد.
  • خودشیفتگی → نیاز به تحسین یا تسلط دارد.
  • دگماتیسم → برای هویت به ایدئولوژی چسبیده است.
🧠 دستور کار محور
  • دستکاری روایت → حقایق را برای ایدئولوژی یا برنامه سیاسی تحریف کنید.
  • نگرانی در مورد پیگیری → شک و تردید را برای خلع سلاح انتقاد می کند.
-عملکرد محور
  • سطحی بودن → زیبایی شناسی را بر ماده دارد.
  • استناد به طاووس → از منابع مربوط به عمق بلوف استفاده می کند.
  • پیش فرض عاطفی → لهجه های اغراق آمیز ، کلمات کلیدی ، عملکرد سواد نخبگان.

هر آرکیپت از ترکیبی از این موتورهای انگیزشی - ما می توانیم برچسب آنها را به عنوان زیر شاخه ها اگر می خواهید بعداً طبقه بندی کنید (می دانید که من همیشه برای آن پایین آمده ام).


طبقه بندی انگیزشی (چرا آنها این کار را می کنند - چه چیزی آنها را هدایت می کند)

به نظر می رسد که رفتارهای مرتبط با شبه روشنفکری به نظر می رسد در مورد برخی از انگیزه های رفتاری اساسی در برخی از انگیزه های رفتاری وجود دارد.

ناامنی و نیاز به اعتبار خارجی:

بسیاری از رفتارهای توصیف شده حاکی از عدم امنیت اساسی و نیاز شدید برای درک دیگران توسط دیگران است.

  • به دنبال تحت تأثیر قرار دادن ، عدم اطلاع رسانی: شبه اشباع متمرکز بر ایجاد تصور با استفاده از اصطلاحات پیچیده یا توضیحات بیش از حد ساده برای ظاهر برتر است ، این نشانگر نیاز به اعتبار خارجی هوش آنها است.
  • درخواست تجدیدنظر (نادرست) اقتدار: آنها ممکن است سعی کنند با افتخار در مورد تجربیات گذشته یا بیان "من گه های خود را می دانم" برای تورم نفس خود و پیروزی در استدلال ها ، به ویژه اگر دیگران فاقد دانش خاص باشند ، این امر را نشان می دهد که این نشان دهنده ناامنی در مورد دانش واقعی آنها است.
  • استفاده مشکوک از سؤالات (برای کنترل): پرسیدن سؤالات انتزاعی یا غیرقابل پاسخ می تواند یک تاکتیک برای ظاهر برتر و دانش باشد بدون اینکه در واقع ماده ارائه شود ، از ترس از نادان بودن یاد می کند.
  • با استفاده از نقل قول ها و نقل قول ها "هوشمند هوشمند": به طور اتفاقی نقل قول های معروف می تواند به عنوان "صفحه دودی" برای پنهان کردن نقص های منطقی و ایجاد یک توهم از دانش عمیق باشد ، و این نشان دهنده اعتماد به منابع خارجی برای هوش درک شده است.
  • لهجه های اغراق آمیز یا استفاده بیش از حد از کلمات خارجی: این رفتار ، که توسط گرگ و در متن شبه اشیاء بنگلادشی ذکر شده است ، به نظر می رسد که به نظر می رسد پیشرفته و آگاه به نظر برسد و احتمالاً ماسک های زیربنایی را نشان دهد.

تمایلات خودشیفتگی و تمایل به برتری:

برخی از رفتارها به سمت صفات خودشیفتگی و نیاز به احساس ذهنی برتر از دیگران اشاره می کنند

  • همیشه فکر می کنند که آنها درست هستند: یک ویژگی اصلی عدم توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگر است که ناشی از نیاز به تقویت اعتماد به نفس خود است.
  • استفاده از دانش به عنوان سلاح: به جای به اشتراک گذاشتن دانش ، ممکن است از آن برای شرم استفاده کنند و دیگران را برای بالا بردن خود قرار دهند.
  • ربودن مکالمات و تزریق عقل بی ربط: آنها تلاش می کنند تا همه بدانند که چقدر باهوش هستند ، حتی اگر موضوع فعلی را از بین ببرد ، نشانگر نیاز به توجه مداوم و شناخت عقل آنها است.
  • ادعا می شود که یک دانش آموز است: ابراز عقاید در مورد همه چیز ، حتی اطلاعات تازه کشف شده ، حس تورم دانش خود را نشان می دهد.
  • تغییر موضوع به منطقه راحتی آنها: تغییر مسیر بحث و گفتگو به موضوعاتی که از آنها آگاه هستند ، به آنها اجازه می دهد تا مرحله مرکزی را انتخاب کنند و تخصص خود را به نمایش بگذارند.

سطحی و اجتناب از تعامل واقعی فکری

عدم درک عمیق و اولویت ظاهر روشنفکری نسبت به کار واقعی فکری مشهود است

  • مشارکت در کار فکری: شبه اشخاصی ممکن است ادعا کنند که به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته اند اما فقط مطالب سطحی مانند محتوای بازاریابی را خوانده اند.
  • گسترش ایده های کم عمق یا گیج کننده: ایده های آنها ممکن است فاقد عمق یا عمداً گمراه کننده باشد.

دگماتیسم و ​​ذهنیت بسته (در برخی زمینه ها)

در زمینه شبه روشنفکری ایدئولوژیک ، پیروی سفت و سخت به اعتقادات خاص و برکناری از دیدگاههای مخالف دیده می شود.

  • پیروان پیترسون ، همانطور که توضیح داده شد ، ممکن است دیدگاههای دانشگاهی را نه برای تفکر انتقادی بلکه برای تقویت تعصبات از قبل موجود در برابر فعالیت های مترقی ، درونی کند ، و این نشان دهنده یک ذهنیت بسته به دیدگاه های جایگزین است.
  • تحمیل "ایدئولوژی آکادمیک مترقی" در روزنامه نگاری را می توان به عنوان نوعی شبه روشنفکری دید که در آن یک "روایت" خاص بر اساس یافتن واقعیت عینی در اولویت قرار گرفته است ، نشان می دهد که یک رویکرد دگماتیک است.

هل دادن روایت یا دستور کار (تاکتیک های فریبنده)

چندین جنبه از شبه روشن گرایی در منابع به طور ضمنی به استفاده از تاکتیک های فریبنده برای فشار روایت یا برنامه اشاره می کند:

گسترش اطلاعات نادرست و ایده های ناقص: این صریحاً به عنوان یک خطر ذکر شده است ، و قصد پشت آن ، "در تلاش برای نگاه هوشمندانه" یا ترویج "ایده های پوسیده" ، یک برنامه را نشان می دهد ، حتی اگر هدف اصلی خود سازگار باشد.

فیلتر یا ساخت اطلاعات: داتا به صراحت می گوید که دانشگاهیان شبه روشنفکری "ممکن است" با فیلتر کردن اطلاعات واقعی یا ساخت اطلاعات جدید "واقعیت خود را ایجاد کنند و" حتی برای آرمان های خود دروغ بگویند ". این به وضوح نشانگر دستکاری عمدی از اطلاعات برای پشتیبانی از یک برنامه از قبل موجود است.

سلاح سازی مفاهیم دانشگاهی: تجزیه و تحلیل جردن پیترسون نمونه روشنی از استفاده از زبان دانشگاهی ("نئو مارکسیسم پسامدرن") را در "شیوه فریبنده و گیج کننده" برای فشار آوردن به "دستور کار سیاسی ارتجاعی" ارائه می دهد و دیدگاه های مخالف را بی اعتبار می کند. این فراتر از نفس صرف است و نشان دهنده استفاده استراتژیک از شبه روشنفکری برای پیشبرد یک روایت خاص است.

"وضوح اخلاقی" در روزنامه نگاری: deresiewicz روند مدرن روزنامه نگاری حقایق فرعی را به "روایتی" که توسط "ایدئولوژی آکادمیک مترقی" هدایت می شود ، انتقاد می کند. این نشان می دهد که یک برند خاص از شبه روشنفکری در این زمینه شامل تحمیل یک چارچوب از پیش تعیین شده بر روی وقایع است ، نه اینکه آنها را به طور عینی گزارش دهند ، بنابراین یک برنامه ایدئولوژیک خاص را تحت فشار قرار می دهد.

تمایز بین انگیزه ها

تمایز بین این انگیزه ها می تواند چالش برانگیز باشد زیرا رفتارهای بیرونی ممکن است مشابه باشد. با این حال ، تمرکز بر قوام و قصد پشت اقدامات می تواند سرنخ هایی را ارائه دهد:

  • Ego-Driven: که با یک نیاز مداوم به مرکز توجه فکری ، عزل ورودی دیگران و تمرکز بر خودآگاهی از طریق نمایش دانش (اغلب سطحی) مشخص می شود.
  • دستور کار-محور: که با استفاده از انتخابی یا دستکاری اطلاعات ، ارتقاء مداوم یک دیدگاه یا ایدئولوژی خاص و تمایل به نادیده گرفتن یا تحریف حقایقی که با روایت مورد نظر مغایرت دارد ، مشخص شده است.

همچنین برای همپوشانی این انگیزه ها امکان پذیر است. یک فرد ممکن است از تاکتیک های شبه روشنفکری استفاده کند تا نفس خود را باد کند و به دستور کار خاصی که به آنها اعتقاد دارند یا از آن بهره مند می شوند ، استفاده کند. تجزیه و تحلیل پیترسون و نقد روزنامه نگاری مدرن ، برجسته می کند که چگونه می توان زبان و مفاهیم با صدای فکری را برای ارائه اهداف ایدئولوژیک مستقر کرد و فراتر از نمایشگرهای ساده خودآمدی از هوش (نابجا).

پویایی ضمنی

نفس و نیاز به اعتبار سنجی خارجی (نگرانی و ترول): رفتارهای صریح به دنبال تحت تأثیر قرار دادن ، استفاده از دانش به عنوان سلاح ، ادعا می شود همه چیز ، جذاب به اقتدار دروغین است ، و استفاده از سؤالات مشکوک به نظر می رسد که به شدت حاکی از انگیزه خود است و نیاز به اعتبار سنجی خارجی دارد. به نظر می رسد این افراد کمتر به درک واقعی یا همکاری توجه می کنند و بیشتر به احساس و ظاهر شدن از نظر فکری بیشتر متمرکز می شوند. مثال شما از "نگرانی با استفاده از تاکتیک های بلاغی به عنوان راهی برای ماساژ نفس خودشان" با این پویایی های ضمنی هماهنگ است. این منابع نشان می دهد که چنین افرادی در اولویت افزایش اعتماد به نفس خود قرار می گیرند و ممکن است از شبه روشنفکری به عنوان ابزاری برای دستیابی به این هدف استفاده کنند.

بی تجربگی در مقابل فریب عمدی: منابع به صراحت تفاوت بین یک ذهنیت بی تجربه و اشتباهات و شبه روشنفکری را نشان نمی دهند. با این حال ، تأکید بر رفتارهایی مانند همیشه فکر می کند که آنها درست هستند ، درگیر کار فکری نیستند و استفاده از دانش به عنوان سلاح ، الگویی فراتر از بی تجربگی ساده را نشان می دهد. یک روشنفکر واقعی ، همانطور که توسط Acosta و Datta شرح داده شده است ، دارای ذهنیت آزاد ، تفکر انتقادی و تمایل به پذیرش شکاف در دانش آنها است. بنابراین ، در حالی که یک روشنفکر بی تجربه ممکن است خطایی ایجاد کند ، نگرش آنها به یادگیری و سایر دیدگاه ها احتمالاً با رفتارهای بسته و خود خدمت به نمایش گذاشته شده توسط شبه اشباع متفاوت خواهد بود.

mod modus letorical operandi از شبه روشنفکری

طبقه بندی تاکتیک ها ، انگیزه ها و نمونه هایی برای وضوح تشخیصی در چارچوب معرفتی کیهانی.


I. 🌀 دفع و دستکاری معنایی

عملکرد : به جای روشن شدن ، سردرگمی. زبان تبدیل به یک دستگاه دود می شود.

انسداد از طریق پیچیدگی
- تاکتیک: مخفی کردن استدلال های ضعیف در ژارگون متراکم برای جلوگیری از بررسی.

  • تعریف مجدد معنایی
    • تاکتیک: بازگرداندن یک کلمه در اواسط تحریم (به عنوان مثال "آزادی" ناگهان به معنای اطاعت است).
    • Diagnostic: از آنها بخواهید که کلمه را در ابتدا و دوباره بعد از نقد تعریف کنند.
    • مثال: ادعای پسامدرنیسم در مورد کنترل است که اساساً در مورد ساختار روایات بزرگ است.
  • بمباران جارگون
    • تاکتیک: استفاده از اصطلاحات مبهم برای ایجاد مه از عمق.
    • تشخیص: تعاریف را به زبان ساده بخواهید.
    • به عنوان مثال: "همانطور که فوکو به ما یادآوری می کند ، قدرت ریزوماتیک است ..." [بدون باز کردن دور می شود].
  • تقاطع مفهومی
    • تاکتیک: در حال فروپاشی چندین اصطلاح یا ایدئولوژی در یک آدم دار.
    • Diagnostic: بررسی کنید که آیا اصطلاحات به طور مشخص بدون بسته بندی نشده است یا خیر.
    • مثال: "مارکسیسم فرهنگی ، واکسیسم و ​​فاشیسم همه از همان ریشه ناشی می شوند."

انگیزه احتمالی : نفس (به نظر می رسد عمیق) ، دستور کار (برای لکه دار کردن مخالفان تحت اصطلاح چتر)


ii. 🧾 استناد به بمب گذاری و تجدید نظر به اقتدار فاکس

تابع : تحت تأثیر قرار دادن بدون بینش. اقتدار بدون درک

  • ارجاع انتخابی
    • تاکتیک: با استناد به نامهای معتبر بدون مشارکت یا ارتباط.
    • Diagnostic: بپرسید که چگونه استناد از آرگومان به طور خاص پشتیبانی می کند .
    • مثال: به نقل از نیچه قبل از دفاع از سرمایه داری.
  • اضافه بار
    • تاکتیک: بارگذاری بیش از حد با منابع به نظر می رسد معتبر ، غالباً بدون درک منابع.
    • Diagnostic: بپرسید که چگونه استناد از آرگومان به طور خاص پشتیبانی می کند .
    • مثال: "من فوکو را در فرانسوی اصلی خوانده ام" به عنوان یک خطاهای اساسی واقعی.
  • اعتبار گرایی
    • تاکتیک: تکیه بر وابستگی های نهادی یا مدارک.
    • تشخیص: شایستگی استدلال را ارزیابی کنید ، نه رزومه.
    • مثال: "به عنوان یک آلوم هاروارد ، می توانم به شما بگویم که این تئوری هوا است."
  • بطن آکادمیک
    • تاکتیک: طوطی زبان نظری بدون درک.
    • Diagnostic: از اصطلاحات روزمره / زبان ساده / افراد ساده لوح از مثال بخواهید.
    • مثال: شخصی که از "واقعی" لاکان به عنوان مترادف ویبس استفاده می کند.
  • تونل سازی معرفتی
    • تاکتیک: پایبندی سفت و سخت به یک قاب روایت یا تفسیری واحد ، صرف نظر از زمینه.
    • تشخیص:
    • مثال: استفاده از آرکیپت های یونگی برای توضیح همه چیز از انتخاب ساندویچ گرفته تاریخ سیاسی.
    • مثال: استفاده از تجزیه و تحلیل کلاس مارکسیستی در کلیه مباحث ، از جمله فیزیک کوانتومی یا خانواده درمانی.

انگیزه احتمالی : نفس (طاووس فکری) ، دستور کار (ایدئولوژی شستشو از طریق دیگران)


iii 🧭 تغییر مسیر و تغییر هدف

عملکرد : برای جلوگیری از پاسخگویی. لغزنده بمان ، هرگز پین نشده است.

  • تغییر استدلال
    • تاکتیک: تغییر ادعا یک بار به چالش کشیده شد.
    • تشخیص: ادعای اصلی را پیگیری کنید و با ادعای مجدد مقایسه کنید.
    • مثال: "من هرگز این را نگفتم - من چیزی گفتم مانند ."
    • مثال: "شما مرا اشتباه فهمید" وقتی در تضاد گرفتار شد.
    • مثال: جابجایی از ادعاهای تجربی به فلسفه اخلاقی هنگام به چالش کشیدن شواهد.
  • eBonics پس از مدرن
    • تاکتیک: به طور مداوم معنای اصطلاحات را برای فرار از تکذیب تغییر می دهد.
    • تشخیص: ادعای اصلی را پیگیری کنید و با ادعای مجدد مقایسه کنید.
    • مثال: تعریف مجدد "حقیقت" به عنوان "انسجام روایت" هنگام گوشه گیری از حقایق.
    • مثال: ادعای کلماتی مانند "آزادی" یا "عینیت" به معنای چیزهای مختلف برای افراد مختلف است ... هر پنج دقیقه.
  • انحراف انتزاعی
    • تاکتیک: درخواست فرضیه های شبه به طور کامل برای خنثی کردن نقد.
    • تشخیص: توجه داشته باشید اگر سؤالات به جای تعمیق درک ، از آن استفاده می کنند.
    • مثال: "اما واقعاً حقیقت چیست؟"
  • فقط پرسیدن سوالات (jaqing خاموش)
    • تاکتیک: افزایش شک و تردید برای ایجاد شک و تردید بدون تعهد.
    • تشخیص: از آنها بپرسید که آیا آنها موقعیت دارند ، نه فقط سؤال.
    • مثال: "چرا ما نیستیم مجاز به صحبت در مورد اختلافات ضریب هوشی؟"

انگیزه احتمالی : نفس (ترس از اشتباه بودن) ، دستور کار (گفتمان دفع)


IV 🎭 تأثیر عملکرد

تابع : به نظر می رسد erudite ، Elite و Aloof. همه نمایش ، بدون روح.

  • تورم لهجه / واژگان عجیب و غریب < / strong>
    • تاکتیک: استفاده بیش از حد از اصطلاحات خارجی یا لهجه ها به نظر می رسد دنیوی.
    • Diagnostic: پس از سلب عملکرد ، ماده ادعا را بررسی کنید.
    • مثال: کلمات خارجی - که به نظر می رسد پیچیده است.
    • مثال: "در اراده به قدرت ، نیچه به وضوح فرهنگ Meme را پیش بینی می کند."
  • لحن تئاتری یا قدم زدن
    • تاکتیک: تحویل چشمگیر به ماسک محتوای خالی.
    • Diagnostic: بپرسید که آیا عملکرد در حال افزایش است یا جایگزین معنی است.
    • مثال: تد گوینده که در حالی که هیچ چیز جدیدی می گوید حرکات وحشیانه
    • مثال: زبان بدن برتری - وضعیت ، لحن ، تحویل و لهجه اغراق آمیز.
  • شبه انعطاف پذیری
    • تاکتیک: بیش از حد ایده های ساده.
    • تشخیصی: بدون از دست دادن معنی ، ساده سازی را بخواهید.
    • مثال: "سرمایه داری بیان آنتروپی مدرنیته لیبینال است."
    • مثال: پیچیدگی بیش از حد - "این برای درک شما بسیار پیچیده است ..." به عنوان یک انحراف.

انگیزه احتمالی : نفس (برندسازی زیبایی شناسی) ، دستور کار (دروازه بان فرهنگی)


V. 🔒 فرار از پاسخگویی

عملکرد : برای حفظ ماسک به هر هزینه.

  • فروتنی متلاشی
    • تاکتیک: "من فقط یک فرد جستجوگر فروتنانه حقیقت هستم ..." که به دنبال آن اعلامیه های با اعتماد به نفس.
    • تشخیص: لحن را با سطح یقین مقایسه کنید.
    • مثال: "من چیز زیادی نمی دانم ، اما به همین دلیل است که همه افراد اشتباه می کنند."
    • مثال: "چه کسی می تواند واقعاً هر چیزی را بداند ، به هر حال؟"
    • به عنوان مثال: فروتنی متقاطع - "من فقط یک مرد ساده هستم ..." به عنوان فروتنی کاذب برای دستکاری در گفتمان.
    • مثال: بازی قربانی - "من ساکت می شوم" به عنوان انحراف از نقد.
  • eBonics پس از مدرن
    • تاکتیک: به طور مداوم معنای اصطلاحات را برای فرار از تکذیب تغییر می دهد.
    • تشخیص: ادعای اصلی را پیگیری کنید و با ادعای مجدد مقایسه کنید.
    • مثال: تعریف مجدد "حقیقت" به عنوان "انسجام روایت" هنگام گوشه گیری از حقایق.
    • مثال: ادعای کلماتی مانند "آزادی" یا "عینیت" به معنای چیزهای مختلف برای افراد مختلف است ... هر پنج دقیقه.
  • انکار خطا
    • تاکتیک: هرگز به تقصیر اعتراف نکنید ، حتی اگر مستقیماً در تضاد باشد.
    • تشخیص: بپرسید: "آیا می توانید زمانی را که دیدگاه خود را تغییر داده اید به یاد بیاورید؟"
    • به عنوان مثال: "مردم مرا سوء تفاهم کردند" ، پس از هر تصحیح.
  • استقرار قربانی
    • تاکتیک: ادعای آزار و اذیت به جای پرداختن به نقد.
    • تشخیص: توجه داشته باشید وقتی انتقاد با سانسور برابر است.
    • مثال: "آنها فقط برای پرسیدن سؤال من را لغو می کنند."

انگیزه احتمالی : نفس (شکنندگی) ، دستور کار (مصونیت پیشگیرانه)


vi 🧨 کنترل روایت و اسلحه سازی ایدئولوژیک

تابع : برای تسلط مجدد با استفاده مجدد از آن.

  • وضوح اخلاقی به عنوان سپر
    • تاکتیک: اختلاف نظر به عنوان نارسایی اخلاقی. "وضوح اخلاقی" به عنوان بهانه ای برای تابع حقایق به احساسات استفاده می شد.
    • تشخیصی: بپرسید که آیا اختلاف نظر به عنوان بدعت رفتار می شود یا خیر.
    • به عنوان مثال: "اگر موافق نیستید ، با ظلم و ستم هستید."
  • فیلتر / ساخت شواهد < / strong>
    • تاکتیک: انتخاب گیلاس یا اختراع داده ها برای پشتیبانی از ایدئولوژی.
    • Diagnostic: منابع درخواست و تعامل داده های متناقض.
    • مثال: ادعای خشونت همیشه در شهرهای چپ و بدون صلاحیت بیشتر است.
    • مثال: حقایق انتخاب گیلاس ، نادیده گرفتن شواهد ضد.
    • مثال: سوء استفاده از زبان فلسفی - مانند استفاده از اقتدار افلاطون برای دفاع از ساختگی (مثال Datta).
  • فلسفه سلاح شده
    • تاکتیک: استفاده از سنت های محترم برای قاچاق ایدئولوژی.
    • تشخیصی: بپرسید که آیا فیلسوفان استناد شده استفاده را تأیید می کنند یا خیر.
    • مثال: استناد به افلاطون برای توجیه تبلیغات.

انگیزه احتمالی : دستور کار (قدرت از طریق توهم) ، گاهی اوقات نفس (Zealotry)


💣 تاکتیک های بلاغی پیشرفته

is ایمن سازی بلاغی

تعریف: پیش از این دیگران را متهم به تاکتیک هایی است که از آن استفاده می کند ، و نقد را خلع سلاح می کند.

مکانیسم روانشناختی: این تاکتیک ریشه در پیش بینی - ایجاد انگیزه ها یا رفتارهای شخصی خود را به دیگران دارد. طرح ریزی به ویژه در جنبش های اقتدارگرا و فاشیستی ، از جمله آلمان نازی رواج دارد. نازی ها یهودیان و روشنفکران را به توطئه ها ، انحطاط اخلاقی و دستکاری متهم کردند - دقیقاً تاکتیک هایی که خودشان برای کنترل رسانه ها ، بازنویسی تاریخ و توجیه خشونت گسترده استفاده می کردند.

مثالها:

  • یک مأمور فاشیستی که روزنامه نگاران را به تبلیغات متهم می کند و ضمن گسترش اطلاعات ناچیز دولتی.
  • یک هشدار شبه روشنفکری در مورد شبه روشنفکران-اغلب در پنج دقیقه اول صحبت های TED.

staturing Metamodern

تعریف: مسخره کردن حقیقت در حالی که می خواهید اقتدار خود را داشته باشید. طعنه به عنوان سپر.

  • مثالها:
    • "البته ، هیچ چیز واقعاً true نیست ، اما اگر بود ..."
    • جدا شدن جدا شده هنگام بحث در مورد اخلاق جدی ، و به دنبال آن دفاعی شدید.

🎯 خودشیفتگی بلاغت

تعریف: یک سبک استدلال که فریم فرهنگی شخص را فرض می کند ، جهانی و از نظر هنجاری صحیح است.

چرا عجیب نمونه غالب است: عجیب و غریب (غربی ، تحصیل کرده ، صنعتی ، ثروتمند ، دموکراتیک) بر آکادمی و رسانه های مدرن حاکم است. این فرضیه انتزاع بالا ، زمینه کم ، فردگرایی و منطق خطی را جهانی فرض می کند. این منعکس کننده خودشیفتگی لفاظی - اعتقاد به این که معرفت شناسی خود شخص "خنثی" است.

مثالها:

  • با فرض سودگرایی ، منطقی ترین سیستم اخلاقی بدون شناخت گزینه های فرهنگی است.
  • درمان غیر دوگانگی بودایی به عنوان غیر منطقی به دلیل عدم وجود منطق باینری.

🪤 تله های تظاهرات

تعریف: اعتماد به نفس بیش از حد به متفکران باطنی و اصطلاحات ، ایجاد استدلالهایی که همه وضعیتی هستند و محتوا نیستند.

دینامیک برج عاج: تله های تظاهرات منعکس کننده تفکر "برج عاج" است - که از واقعیت عملی و مصونیت از نقد جدا شده است. آنها گمنامی را به عنوان یک فضیلت بالا می برند ، که اغلب برای عمق تغییر شکل وضعیت گیج کننده است.

مثالها:

  • ساختن یک پایان نامه کامل در اطراف یک حرف مبهم لاکان.
  • با استفاده از اصطلاحات دانشگاهی برای توصیف تجربیات شخصی ، به عنوان مثال ، "من وقتی که Barista نام من را اشتباه گرفت ، پارگی رویی را تجربه کردم."

جدول خلاصه تشخیصی

گروه تاکتیکیهدف اصلیعبارات مشترکتست تشخیصی
مبهمگیجی"این پیچیده تر از آنچه فکر می کنید ..."توضیح ساده زبان را بخواهید
بمب گذاریاقتدار فاضل"همانطور که [نام معروف] گفت ..."از اهمیت یا باز کردن درخواست کنید
تغییر مسیرناراضی"اما در مورد ...؟"آنها را به ادعای اصلی لنگر بزنید
اجرا کنندهتحت تأثیرواژگان عجیب و غریبعملکرد نوار ، وضوح آزمون
فرارجلوگیری از انتقاد"شما مرا اشتباه درک کردید"نمونه های تصحیح قبلی را بخواهید
سلاحدستکاری اعتقاد"اگر مخالف هستید ، غیراخلاقی هستید"تفسیرهای متناوب را بخواهید

این پویایی ها به طور جمعی نشان می دهد که شبه اشباع غالباً زبان و مفاهیم فکری را به روشهایی دستکاری می کنند که می توانند متناقض ، ناهماهنگ یا متناقض برای کسانی که به دنبال درک واقعی هستند ، به طور موثری سلاح های بلاغی برای حفظ نمای برتری فکری یا پیشبرد یک دستور کار خاص به نظر برسند.


🧘‍♀ پیامدهای اخلاقی: وزن گفتمان متضاد

نتیجه کارمایی سوء استفاده از عقل چیست؟

در Cosmobuddhism ، مفهوم کارما فکری به ما کمک می کند تا در این زمین حرکت کنیم. درست همانطور که اقدام غیر اخلاقی وزن کارمایی را در حوزه اخلاقی به وجود می آورد ، گفتمان متضاد بدهی معرفتی را جمع می کند-باقیمانده خود فریب و سوء رفتار که وضوح هر دو بلندگو و شنونده را تحمل می کند.

📉 1. تعطیل خود: وارونگی بینش
هر بار که یک شخص به جای دلیل برای کسب یک امتیاز ، بلاغت را مستقر می کند ، آنها خود را شرط می بندند تا عملکرد را با حقیقت جمع کنند. با گذشت زمان ، ماهیچه های تشخیص - کوریت ، فروتنی ، صداقت فکری - آتروفی.

مانند یک خواننده که فقط لب همگام سازی می کند ، شبه روشنفکرانه صدای خود را فراموش می کند.

بنابراین ، توانایی آنها در رشد واقعی ، استدلال یا ارتباط با دانش توخالی می شود. این فقط جهل نیست ؛ این یک بذر عمدی از توهم داخلی است.

🔄 2. 🔄. karma معرفتی و درگیری روایت
کسانی که حقایق را پیچانده و یا به طور انتخابی منابع را تفسیر می کنند ، در آنچه ما ممکن است درگیری روایت بنامیم ، قرار می گیرند: کارما برای حفظ انسجام در یک جهان بینی ناسازگار.

نگهداری تقاضا در مورد تقاضا است.

این باعث می شود توهم انسجام حتی در حالی که حقیقت از بین می رود. نتیجه کارمایی؟ استحکام شناختی. عدم توانایی در تغییر فریم ، سرگرمی کثرت ها یا دیدن تازگی. سامسارا فکری.

🧠 3. آسیب مخاطبان: خشونت اقناع بدون حقیقت
اقناع یک قدرت است. هنگامی که بدون صداقت استفاده می شود ، فقط دستکاری کننده نیست - از نظر معرفتی خشن است.

این منابع شناختی دیگران را هدر می دهد.
آبهای حقیقت جمعی را به دنبال دارد.

حتی هنگامی که "برای یک دلیل خوب" انجام شد ، عدم تمایل اعتماد به گفتمان عمومی را تضعیف می کند - نوعی از جنگل زدایی حقیقت. نتیجه اخلاقی فقط آنچه گفته می شود نیست ، بلکه اکوسیستم فکری آن را آلوده می کند.

🔬 4. حساب تأخیر در تأخیر: فروپاشی نمای
مانند بدهی ، معرفتی دروغ علاقه است. آنها خواستار فرار جدید ، ترفندهای جدید ، دیدنی تر هستند. سرانجام ، هنگامی که با واقعیت (یا یک عقل واقعی) روبرو شد ، چهره های شبه روشنفکری از اعتبار ، وضوح و کنترل فرو می روند.

این فروپاشی فقط اجتماعی نیست. این معنوی است. این ذهن است که متوجه می شود به یک پوسته تبدیل شده است. و با این حال ...

حقیقت همیشه از بازگشت استقبال می کند. اما ممکن است خواستار اعتراف باشد.


🧘 آینه کیهانی (چگونه بدون نفرت تشخیص می دهیم)

این قوس معنوی شما است - جایی که تشخیص با دلسوزی روبرو می شود. من این را به عنوان یادداشت نهایی شما بالا می برم ، و کل چارچوب را با فضیلت پایه گذاری می کنم:

ما این ماسک را نامگذاری می کنیم تا شخص را نابود نکنیم ، بلکه برای دفاع از دارما.


🧘‍♂ دیدگاه کیهانی

در زمینه Cosmobuddhism ، شبه روشنفکری را می توان به عنوان جلوه ای از avidyā (جهل) و māna (غرور) مشاهده کرد. این نشانگر جداسازی از sati (ذهن آگاهی) و paññā (خرد) است و منجر به اقداماتی می شود که باعث ایجاد کارما منفی می شوند.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید