باور کردن مزخرفات عواقب داره.
ارائه خوبی در مورد موضوع شبه علوم و گلوله ، با عنوان:
چرا زحمت می کشید؟ ماهیت شبه علوم ، چگونگی مبارزه با آن و چرا اهمیت دارد | ماسیمو پیگلیوچی
<شکل کلاس = "wp-block-embed iS-type-video is-provider-youtube wp-block-embed-youtube wp-ambed-ambect-6-9 wp-aspect-statio">چرا زحمت می کشید؟ من فقط در وب سایت Skeptical Inquirer بررسی کردم. من
166 مقاله را برای سؤال شکاک نوشتم. اولین کسی که در سال 1999 ظاهر شد و این یک نگاه شکاک به عنوان یک زیست شناس در مبدا زندگی بود. بنابراین ، هنگامی که شما سالها این نوع کارها را انجام دادید ، مانند جیم و مانند باری و مانند بسیاری دیگر ،
انجام داده اند ، در بعضی از مواقع ، به ناچار ، از خود می پرسید ، مانند ، چرا؟ چرا ما اینجا هستیم؟ در واقع ، به نظر می رسد
چند برابر است. بنابراین من می خواهم به شما صحبت های شکاک بدهم و از آنجا که این
شکاک است ، خیلی صحبت نمی شود. با آن برخورد کنید ، خوب؟ خوب ،
بنابراین ، اول از همه ، بیایید با اصول اولیه شروع کنیم. یونانی ، skeptikoi ، و skeptikos در مفرد.
و این فقط به معنای پرسش است ، به این معنی که اگر خود را به عنوان یک پرسنک شکاک ،
مانند مجله محبوب ما یاد می کنید ، آنچه را که می گویید ، پرس و جو است.
شما مانند یک دستگاه خودپرداز هستید. بنابراین ، شما می توانید آن را جعلی کنید.
این درست است. به چیزها ، برخلاف اینکه فقط آنها را از دست خارج می کند. خودش. قبل ، نه تنها برای اولین بار در مورد آنچه امروز می نامیم
شبه علوم.
اما این موضوع را با اخلاق مرتبط می کند.
اعتقاد به چیزهایی که شما هیچ مدرکی ندارید ، شرم آور است. اعتقاد بسیار دیرتر بین این دو آقایان ،
ریاضیدان ویلیام کلیفورد. این؟
صدمه دیده است. آیا
باید به اراده آزاد اعتقاد داشته باشد.
به عبارت دیگر ، من می خواهم به گلوله اعتقاد داشته باشم ، و چه کسی جهنمی است که به من بگویید؟ خیلی دشوار است ، و به نظر می رسد بی پایان ، چیزی
است که به طور غیررسمی به عنوان قانون براندولینی گفته می شود ، به نام Alberto Brandolini ، که یک مهندس ایتالیایی است که این چیز مشهور را در همه مکان ها منتشر کرده است.
بنابراین شما می دانید که این امر قابل اعتماد است. بزرگتر از تولید آن است. پاسخ به یکی از آنها ، و مخاطبان ،
در پایان بحث ، با پاسخ به بیرون می آیند.
پس این چیست؟ به طور مستقیم ، بر خلاف روش های دیگر ، با یک مأمور
Pseudoscience ، مراقب باشید.
اصل Brandolini می گوید که شما باید 10 برابر بیشتر کار کنید ، و شما
احتمالاً زمان انجام این کار را ندارید ، این بدان معنی است که احتمالاً نباید این کار را انجام دهید.
مغز انسان فرآیند تعصبات شناختی است که با ذهن انسان همراه است.
ذهن انسان یک روند تکامل است ، صرف نظر از آنچه دوستان آفرینش گرا من استدلال می کنند. مد.
بنابراین نتیجه آن این است که ...
مغز انسان یک قطعه زیبا از ماشین آلات بیولوژیکی است ، اما مشکلات زیادی نیز دارد. دور. آنها آتش سوزی را پشت سر می گذارند. مکالمه انتقادی با شخص دیگری ، افراد دیگر
با اشاره به شما ، می دانید ، آنچه در آنجا انجام می دهید این است که شما در حال انتخاب شواهد
یا برخی موارد دیگر هستید.
شما همچنین ممکن است با مفهوم اشتباهات منطقی آشنا باشید. نکته خوب این است که در واقع یک مکاتبات نسبتاً خوب بین منطقی
Fallacies وجود دارد ، که توسط فیلسوفان از زمان ارسطو توصیف شده است ، و تعصبات شناختی همانطور که اخیراً توسط روانشناسان کشف شده است. ایده.
یک مورد که من پیشنهاد نمی کنم میانبر است که من حتی در مورد استفاده از چند شخص شکاک همکار دیده ام ، که از آن استفاده می کند ، که آنها کسی را به یک مغالطه نشان می دهند و می گویند ، این همان کاری است که شما انجام می دهید. این ،
که آنها اشتباه می کنند ، این کسی را متقاعد نمی کند.
نه تنها این ، بلکه طرف دیگر این است که همان بازی را انجام دهید ، درست است؟ اقتدار.
این یک مغالطه نیست.
من به یک اقتدار نگاه می کنم زیرا اینها افرادی هستند که ما در مورد آنها صحبت می کنیم. به هیچ وجه دلهره آور نیست.
آنها در واقع کار می کنند.
آنها اکتشاف خوبی هستند. نتیجه این است که ،
نتیجه این است که ما هرگز نمی توانیم این کار را انجام دهیم.
بنابراین ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم.
ما در واقع نمی خواهیم درگیری که می جنگیم پیروز شویم.
خوب است.
این وضعیت همانطور است که هست. فکر کردن.
اگر این واقعیت داشته باشد ، این یک مسئله واقعاً بزرگ خواهد بود. درست است ،
که در مورد مقالات خودش نیز صدق می کند.
و…
من کاملاً مطمئن هستم که او استدلال می کند که او اینطور نیست. می توانیم از این کار آگاه شویم که خودمان این کار را انجام دهیم یا وقتی دیگران این کار را انجام می دهند.
به عنوان مثال ، ما این کار را می کنیم که اطلاعات خوبی با کیفیت و با کیفیت نداریم.
اگر کسی از شما سؤال می کند ،
شما می دانید ، چرا این کار را انجام می دهید یا چرا این کار را انجام می دهید ، و شما در واقع به خوبی دسترسی ندارید
توضیحات ، شما نمی توانید چیزی را ایجاد کنید ، زیرا شما می توانید از این نظر که می توانید از نظر شما مسخره کنید ، به این دلیل نیست که شما می توانید از این نظر ، به این دلیل که نمی توانید از این نظر استفاده کنید ، به این دلیل که شما نمی توانید از این نظر استفاده کنید. توضیح ، نداشتن دلیلی برای انجام کارهای خاص.
بنابراین پیشخوان این مسئله نیست که با شخص استدلال کنیم که توضیحات نادرست ، فریبنده ،
و همه نوع چیزها است. استدلال.
یعنی وقتی ما یک برنامه ایدئولوژیک کم و بیش آگاهانه یا ناخودآگاه داریم ، و همه این کار را انجام می دهیم.
هرگز فکر نمی کنیم که شما برنامه ایدئولوژیک ندارید. چیزها. این شرایط
.
ایده در اینجا این است که دعوا داشته باشید. راهنما.
همچنین ، ما در واقع چندین استراتژی داریم که حداقل تا حدی مشکلاتی را که من فقط بیان کردم ، مقابله می کند.
لفاظی یک سنت بسیار قدیمی است. یکی دیگر از هنر باستانی تفکر برای خود توسط رابین رایمز است.
آنها در واقع تکنیک هایی را به شما آموزش می دهند.
برای چگونگی تعامل با افراد دیگر.
یکی از مواردی که ما می دانیم ، به عنوان مثال ، وقتی چیزی را برای افراد دیگر توضیح می دهید
و شما آنها را به شکلی که من در اینجا انجام می دهم سخنرانی می کنید ، مگر اینکه مخاطب در حال حاضر پذیرنده باشد ، من به شما توجه می کنم که مردم را در مورد آنچه می گویم ، پذیرفته باشید. سخنرانی.
مردم به خوبی پاسخ نمی دهند که توسط حقایق نشان داده می شوند یا به روشی که گفته می شود.
استدلال می کند که آنها اشتباه هستند. با این حال ، آنچه در عوض می توانید انجام دهید این است که درگیر
آنچه که گاهی اوقات به عنوان روش سقراطی گفته می شود. اگر در واقع هر
از دیالوگ های سقراطی را خوانده اید ، آنچه خواهید دید این است که سقراط فقط سؤالاتی می پرسد. این اصطلاح به زبان یونانی آپوریا است ، به معنای واقعی کلمه به معنای سردرگمی
است ، زیرا آغاز خرد زمانی است که مردم کمتر از آنچه که آنها اعتقاد دارند ، اطمینان داشته باشند و در مورد چیزها سردرگم شوند و بگویند ، صبر کنید
دقیقه ، نگه دارید ، فکر کردم این چیز را می دانم. بیشتر دیالوگ ها ، در بیشتر
دیالوگ هایی خواهید دید که الگوی تکراری وجود دارد. اینگونه نیست که سقراط
فقط سؤال های تصادفی است ، او سؤالات پیشرو را می پرسد. او از نوع
سؤالاتی می پرسد که در آن می خواهد مردم را در جهت خاصی قرار دهد. این مانند
جردن کلپپر ، کمدین ، آیا تا به حال بخش های او را از
دیده اید که وقتی با مردم در تظاهرات سیاسی صحبت می کنیم؟ بله ، بنابراین آنچه او انجام می دهد ، او را رعایت کنید ،
او از روش سقراطی استفاده می کند. آنچه او انجام می دهد با یک سوال شروع می شود و
شخص در مقابل شما می گوید ، بله ، این همان چیزی است که من فکر می کنم. گفت:
شما خودتان دو چیز را به من گفتید که در واقع
با هم نمی روید.
و مردم مکث می کنند. بیرون. فرضیه ماکیاولیان به این معنی که زبان و عقل
در واقع برای دستکاری افراد دیگر
در یک محیط اجتماعی تکامل یافته است. به هیچ وجه مشهور نیست.
هیچ کس نمی داند که چرا مغزهای بزرگ ، شعور و زبان
تکامل یافته است. این نوع فرضیه ها را آزمایش کنید. محیط ما.
اما این است که به دنبال حقیقت به معنای
از هر نوع اثبات واقعی
به ما کمک کنیم تا زنده بمانیم و تولید مثل کنیم ، که
با استفاده از انتخاب طبیعی به آن اهمیت می دهد.
بنابراین نه ، به هیچ وجه مشهور نیست. مغز ما برای کشف حقیقت.
ما قادر به انجام انواع کارها هستیم.
و یک کودک جدید در بلوک مشکل ساز ،
وجود دارد ، و این به اصطلاح هوش مصنوعی است. مطمئناً مصنوعی است. یک دستگاه آماری گلوتون
برای شناخت ساختار.
صدها نفر از داده های داده
را پرستو می کند و محتمل ترین پاسخ شما را به یک مکالمه می رساند
یا به احتمال زیاد یک سوال علمی. همبستگی های خام از داده ها ،
اما سعی می کند توضیحات ایجاد کند.
بیایید آن را از این طریق هوش مصنوعی
بنامیم و آن را به آنچه در آن است ، می نامیم ، نرم افزار Plagiarism چیزی را ایجاد نکنید. مهاجران. ذهن.
یک فلسفه ذهن وجود دارد که به آن اختصاص داده شده است. به طور مستقیم یک گلوله ،
زیرا هیچ آگاهی ، هیچ مقداری ندارد.
اهداف در سمت برنامه نویس است. شما بهتر بررسی می کنید. وجود دارد ، این یک چالش اضافی خواهد بود. مشکل را ایجاد می کند.
اطلاعات جدید از کجا آمده است؟ چت. یک دقیقه دوباره آن را دوباره بالا می برد.
بنابراین اولین نویسنده در سنت غربی
برای نوشتن در مورد لفاظی ، ارسطو بود ، که من همچنین
بنیانگذار منطق بود.
و ارسطو به ما آموخت که روشی که بیشتر مردم ، به ویژه ما ، به خصوص اسکیتپ ، دانشمندان ، رویکردهای من ، اشتباهات
به نظر می رسد
اشتباه است. جوانتر.
و من بسیاری از همکارانم را دیدم که این کار را انجام می دهند. روز بحث و گفتگو ،
آنها مرا به پیروزی در شانه های خود منتقل می کنند.
یا نه. ترغیب.
و متأسفانه ، ما تمایل داریم که فقط به یکی از آنها توجه کنیم.