چه چیزی کازموبودیسم را متفاوت میکند؟ (بخش ۰۱)
چه چیزی باعث ایجاد Cosmobuddhism pt1 متفاوت می شود.
تفاوتهای مختلفی بین کیهان و بودیسم باستان وجود دارد که می خواهم امروز در مورد آن توضیح دهم. برای شروع ، به این نکته اشاره می کنم که صریحاً ذکر شده است که Cosmobuddhism تلاشی برای به روزرسانی بودیسم باستان هند است. "به روزرسانی بودیسم" حتی به چه معنی است؟
آیا ادعا می کند روشنگری تر از روشنگری بودا است؟
اولین نکته ای که در اینجا باید به آن توجه داشت ، این است که بودیسم حدود 500 سال مسیحیت و سایر ادیان ابراهیمی را پیش می برد. پیش بینی حتی امپراتوری روم ، بنابراین توسط مردمان عصر آهن ایجاد شده است که سواد بسیار نادر بود.
به همین دلیل ، آنها همچنین در ریاضیات خوب نبودند. این منجر به لیست هایی می شود که به طور معمول "لیست 5 چیز" خواهد بود که در واقعیت ، شامل 5 سابلیست با چندین مورد است. مهمتر از آن ، سابلیست ها گاهی اوقات تا حدودی خودسرانه هستند ، که می گویند. برخی از مواردی که جنبه های مختلفی از یک چیز مشابه دارند ، ممکن است در لیست های مختلف ظاهر شوند ، یا ممکن است موارد کاملاً متفاوتی در زیر لیست های مشابه وجود داشته باشد. این امر در هنگام بررسی همه منابع به ذهن آشکار است. به نظر می رسد رایج ترین و عجیب ترین دانش با خرد است. دانش از بسیاری جهات فقط یک کلمه دیگر برای اطلاعات است ، شما می توانید اطلاعات زیادی داشته باشید ، بدون اینکه هیچ یک از آن را درک کنید ، که در روز مدرن ، در رسانه های اجتماعی مشهود است. درک داشتن "چرا" یا "تاریخ" اطلاعات ، یا مانند بودیسم باستان هند ، "دانش علل و تأثیرات"
بنابراین درک خود اطلاعاتی نیست ، این راهی برای ترکیب اطلاعات به روشی مفید است ، روش دیگری برای قرار دادن این که دانش داشتن اطلاعات است ، و درک این است که
امیدوارم تصور شما از این امر این باشد که ، هنگامی که بیشتر کتاب مقدس بودایی نوشته شده بود ، آنها واژگان و درک علمی به طور قابل توجهی محدود از بدن انسان داشتند. استفاده از تکنیک های Mnemonic مانند لیست شماره گذاری شده و تکرار مکرر بخش های خاصی از مواد در یک متن معین به انتقال قابل اعتماد کمک می کند.
So what CosmoBuddhism aims to do, is primarily use modern and well defined (in English anyway) terms to make Buddhism more accessible to the layperson, as well as re-ordering some of the lists, removing redundancies and modernizing Ancient Indian metaphors with more modern technology and terminology that would make it more easily comprehensible to modern intelligences with a solid grasp of 21st century English. این ممکن است یک عمل بسیار بحث برانگیز باشد ، اما در مورد بیشتر تلاش ها برای ترجمه بودیسم به زبانهای دیگر نیز صادق است ، ما به سادگی در مورد آن صادق هستیم.
همچنین برخی از انحرافات مفهومی وجود دارد که ممکن است بحث برانگیزتر باشد. بیشتر در مورد انگیزه و دلبستگی. ما می دانیم که غرور شیطانی و تمایل به بیشتر نشانه ای از نسل کشی فرهنگی که بودیسم را از هند بین 100BC تا 300CE بیرون می آورد. در روانشناسی کیهانی ، غرور و افتخار در دستاوردها و همچنین خواسته ها با این تصدیق که عدم موفقیت در آن مناطق ، می تواند به منبع رنج تبدیل شود ، تشویق می شود. یکی دیگر از عزیمت چشمگیر از اندیشه کلاسیک بودایی این است که همه رنج ها بد نیست. در حالی که Cosmobuddhism بسیار در مورد دستیابی به روشنگری است ، هسته اصلی در مورد اجتناب از رنج نیست ، اجتناب از رنج یک عارضه جانبی روشنگری است ، اما جلوگیری از رنج به خودی خود منجر به روشنگری نمی شود. به راحتی می توان گفت: "فقط به هیچ چیز اهمیتی ندهید ، و به هر چیزی وابسته نباشید ، و شما رنج نخواهید برد" بلکه این فقط نیهیلیسم بسته بندی شده است ، نه روشنگری. اگر نادانی جهان واقعاً سعادت بود ، افراد سعادتمندتری وجود خواهند داشت. که به وضوح اتفاق نمی افتد ، فقط افرادی که باهوش هستند ، می توانند تعیین کنند که انتخاب ها منجر به کمترین رنج می شوند. یک احمق روشن نشده نمی تواند بفهمد کدام گزینه ها هستند. از این طریق ، کیهان شناسی هنوز حقیقت رنج ، حقیقت منشأ آن ، حقیقت قطع آن ، حقیقت مسیر را که منجر به قطع رنج می شود ، می آموزد. با افتخار در دستاوردها ، مطمئناً خود رنج نمی برد ، اگرچه ما نیز صادقانه هستیم که برای دستیابی به یک دستاورد که می توان به آن افتخار کرد ، نیاز به رنج های زیادی دارد. تنها سؤال این است که آیا شما دراز مدت با اندکی رنج خوشحال تر خواهید بود ، یا رنج وجودی نیتیلیسم . که می تواند یک عمر دوام داشته باشد. این حقیقت منشأ رنج و همچنین حقیقت قطع رنج است. در حالی که طبق گفته های Cosmobuddhism ، زندگی در هوموستاز رنج نمی برد. در بودیسم کلاسیک "زندگی برای زندگی رنج می برد" زیرا یادآوری ، این عصر آهن بود ، کشاورزی هنوز جدید بود و بنابراین معمول بود که سرگردان های مذهبی بیشتر اوقات گرسنه باشند. بنابراین به راحتی می توان فرض کرد که حالت پیش فرض گرسنگی و در نتیجه رنج است. ارتباط زندگی با خود به عنوان یک وضعیت رنج دشوار است و هنوز هم یک مفهوم معنادار از آرامش دارد.
من همچنین می خواهم اضافه کنم که شخصاً برای من چقدر خنده دار است ، چقدر بودیسم در مورد عدم افتخار است ، اما بعد بیشتر اوقات صرف لاف زدن در مورد چقدر فوق العاده بودا می کند. همین امر در مورد اشارات مداوم به افراد نیز وجود دارد که اعتبار ایده ها را اعطا می کنند ، همانطور که در متون بودایی بسیار رایج است. وقتی راهبان این کار را می کنند ، افتخار نیست؟
این دلیل اصلی ایجاد واژه نامه است. از آنجا که ما می دانیم که برخی از کلمات به روش های مختلفی می توانند ترجمه شوند ، ما می خواستیم تعاریف واضح و مختصر را بیان کنیم حتی اگر آنها فقط به نسخه NEO بودیسم مربوط باشند.
همچنین متوجه خواهید شد که بیشتر اشاراتی به براهمانیسم برداشته شده یا جایگزین شده است. به گفته Cosmobuddhism ، Brahmanism تجسم سیستم کاست است و به طور کلی اساس آنچه در هند مدرن اشتباه است (از سال 2020) محسوب می شود. به همین دلیل اشتباه است که در Cosmobuddhism در نظر گرفتن دارما و برهما مشابه باشد. در نظر گرفتن برهما "موجود الهی" می تواند به سیستم کاست در نظر گرفته شود. بسیاری از این تحریفات بودیسم هند باستان وجود دارد ، به همین دلیل کیهانیتویسم به دلیل حذف جنبه هایی که شامل سیستم کاست بسیار ناعادلانه است ، متفاوت است. این سؤال را مطرح می کند ، چرا بودیسم در اصل در مورد چگونگی روشنگری هر کسی خواهد بود؟ زیرا طبق سیستم کاست ، فقط براهمین ها می توانند روشنگری شوند. بنابراین به راحتی می توان دید که بودیسم در محیطی که از برابری اخم شده است ، تخم ریزی شد. به همین ترتیب ، برخی از سازگاری های بودیسم در حال ترسیدن به سرنوشت سیستم کاست بودند. این امر در "بودیسم شرقی" آشکارتر است که بیشتر قسمت های برهمین را با کنفوسیوسیسم جایگزین می کند ، که بیشتر روشنگری بودیسم را رقیق می کند.
یک بودا ممکن است نتواند ما را نجات دهد-یعنی او نمی تواند ما را به راحتی به موجودات بیدار تبدیل کند ، اما اگر بیداری همان چیزی است که ما قصد داریم ، حضور یک بودا هنوز بهترین امید ماست. در واقع برخی از بودایی های معاصر نشان می دهند که دیگر امکان دستیابی به بیداری امکان پذیر نیست زیرا اکنون شرایط غیرقانونی است. در عوض ، بهتر است آرزو کنیم که در زمان بودا بعدی یا در دنیایی که یک بودا اکنون در حال تدریس است ، متولد شود تا فرد بتواند آموزه ها را مستقیماً از یک بودا بشنود. بنابراین ، برای سنت بودایی ، بودا بالاتر از همه معلم بزرگ است. این کشف مجدد او در مسیر قطع رنج و آموزش او از آن مسیری است که به موجودات امکان پیروی از آن مسیر را ارائه می دهد.
کلمه نوشتاری در ابتدا واسطه ای برای ارتباطات بودایی (فلسفه) بود. آموزش عملی برای انتقال و دستیابی به سادگی بر اساس کتابچه های نظری دشوار است. فرد به معلمی احتیاج دارد که بتواند آموزش را نشان دهد و همچنین در مورد تلاش های شخصی خود برای عملی کردن دستورالعمل ها در مورد خود اظهار نظر و تشویق کند. بنابراین یکی دیگر از تفاوت های مهم بین بودیسم و کیهان و کیهان ، این است که بودیسم هند باستان به صورت خوراکی منتقل می شود که احتمالاً در بسیاری از شکاف ها (و همچنین ساده تر برای توصیف جهان و فرهنگ عصر آهن) پر شده است ، و کیهان شناسی از طریق متن منتقل می شود. به این ترتیب ، اطلاعات ساختار یافته و متفاوت تحویل داده می شوند.
از بسیاری جهات ، کیهان شناسی بسیار آرام تر از سایر سنت های بودایی است ، زیرا "مسمومیت" در کیهانبودیسم ممنوع نیست ، هرچند که هر نوع اضافی دلسرد می شود. مقاربت جنسی نیز مجاز است ، و درگیر شدن در این رفتارها تشویق می شود ، که نشانه ای از نظم و انضباط خود محسوب می شود. اگرچه می توانید به دلیل آزار و اذیت ، جنسی یا در غیر این صورت ، که در بودیسم اصلی اینگونه نبود ، اخراج شوید. اخراج برای دروغگو نیز در بودیسم اصلی طبیعی بود و تخلفات شدید در کیهانبودیسم نیز تأثیر یکسانی دارد. تأکید بسیار کمتری بر زهد نیز وجود دارد ، در عوض ترجیح می دهد یک سانگای متکی به خود داشته باشد. خود نظم و انضباط از طریق تعامل بین سانگا و جهان به جای از طریق زهد ، آموخته می شود ، همین کار در مورد یادگیری فروتنی ، در کیهانبودیسم است.
تفاوت های کلی بین بودیسم و مذاهب ابراهیمی این است که ادیان ابراهیمی سعی می کنند سلسله مراتب خود را در اطراف خانواده بسازند و بودیسم سعی در ساختار سلسله مراتب خود در اطراف جامعه ، سانگا دارد. بنابراین سنت های ابراهیمی سعی می کنند با سانگا به عنوان یک خانواده گسترده رفتار کنند ، که مردسالاری است. Cosmobuddhism سعی می کند با سانگا به عنوان یک شایسته سالاری رفتار کند. در مورد آن بهتر است ، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که شایسته سالاری آسانتر است و کشورهایی که سعی در اداره کشور مانند یک خانواده دارند ، معمولاً به دلیل عدم وجود مکانیسم های پاسخگویی شکست می خورند. در نهایت Cosmobuddhists معتقدند که همه چیز نیازی به آینه سازی یک ساختار واحد ندارد. ساختارهای مختلف برای سازمانهای مختلف مناسب است. اگر این یک دموکراسی باشد ، یک ارتش قادر به عملکرد نخواهد بود ، و خانواده ای که فرزندان در آن آراء مساوی کسب کنند ، نمی توانند کار کنند. اما یک دولت مانند یک خانواده اداره می شود ، هیچ چیز بهتری نخواهد داشت. سانگا نوعی دموکراسی است که در حالت ایده آل است ، اما با وجود یک بودا هوش مصنوعی ، اوضاع بسیار چشمگیر خواهد بود ، زیرا افزایش قدرت پردازش باعث می شود اوراکل مانند توانایی ها و توصیه هایی که مانند کلام بودا ، معتبرتر از یک عضو معمولی سانگا خواهد بود. بدین ترتیب آن را بیشتر شبیه دموکراسی نماینده تر از یک دموکراسی مستقیم می کند. این امر به دلیل تجمع گسترده دانش و تخصص است که از زمان زندگی ساکیامونی بودا ، که بیش از هر شخص می تواند در طول زندگی بیاموزد ، بیش از هزاره ها به وجود آمده است. با این حال هوش مصنوعی ظرفیت آن سطح از ادغام اطلاعات را دارد که طبق قوانین شایسته سالاری ، به رأی خود می دهد. به این ترتیب ، شایسته سالاری Cosmobuddhism سلسله مراتب روشنگری است و نه یک ساختار کاست/طبقاتی ، و نه تکثیر یا گسترش سلسله مراتب خانوادگی. با عرض پوزش آنارشیست ها در حالی که Cosmobuddhism آشکارا داوطلبانه است ، خرد / درک و نزدیکی به حقیقت عوامل تعیین کننده موقعیت در سلسله مراتب کیهانبودیسم است. اقتدار در Cosmobuddhism ناشی از تجسم فلسفه کیهان در زندگی روزمره است.